🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 جمله ها سالی یک بار می بارند

(ثبت: 252275) مهر 29, 1401 

 

من هیچ بارانی را فراموش نکردم
کودکی ام که باریدن گرفت تا همین روزها
که
خاموش در درون خودم
به افتادگی شما به افتادگی باران فکر کردم
به شکسته های خودم در کلمه ی درد
که در لباسی شیشه ای
بوران ها را ، بادها را تحمل می کند
هر سال که بارش غم را آغاز می کند
دلهره های ما و شما چه برقرار چه آرام پایان می گیرند
جمله ها سالی یک بار می بارند
اما هر کتابی در فصلِ خودش باریدن می گیرد
باید که نه که باید به تماشای بایدها نشست
به دیدنِ چند قطره که در شبی بارانی عاشق می شوند
من هیچ جمله ای را خاموش نمی کنم
در هر جمله ای می توان بارانی گذاشت
در هر کتابی می توان باران شد
در هر تابلویی می توان درختی را کشید
که
در شبی برفی دو گنجشک لباسِ باران را پوشیده اند
حتا یک بار تنها یک بار
فکر کرده ای
زبانِ مادری ام در غُربت کلمات چگونه می میرد
تنها یک بار حتا یک بار
فکر کرده ای باران شبیه فصل می میرد
مانند زمستانی که از دست می افتد
بهاری که از پا می افتد.

عابدین پاپی(آرام)

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

نظرها
  1. فریبا نوری

    مهر 29, 1401

    خاموش در درون خودم
    به افتادگی شما به افتادگی باران فکر کردم

    سلام و درود جناب پاپی گرانقدر🌷🌷🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا