![رضا محمدصالحی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/01/avatar_158.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تا فصل سبز می برم این حسّ درد را
حسّ ستیز با خود و حسّ نبرد را
وَهمی عجیب روح مرا دوره می کند
هرشب که در می آورم این رخت سرد را
در من تنوره می کشد آهی شکفتنی
گویی که سرکشیده ام اکسیرِ وَرد را
جایی که عشق و خاطره همدوش می شوند
لرزان کنند دست ِدل و پای مرد را
تا نوبهار می کشد این حسّ دردِ من
تا آن که طی کنم شبی این فصل زرد را
(رضا محمدصالحی)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
اردیبهشت 30, 1400
سلام بر استاد گرانقدرم
سال هاست که در مکتب آن استاد کارم آموختن است
صبح غزل زیبای تان را خواندم و چون مسافر بودم فرصتی برای گذاردن کامنت نداشتم.
وقتی هستید چقدز خوشحالیم
باشید و ما را از اشعار زیبای خود بهره مند کنید.
در پناه خدا🌿👏👏👏👏👏👌❤️🌿
پاسخ
اردیبهشت 30, 1400
درودها بزرگوار
زیبا و دلنشین
مانا باشید🌹
پاسخ
اردیبهشت 30, 1400
جایی که عشق و خاطره هم دوش می شوند
لرزان کنند دست دل و پای مرد را
درود استاد گرانقدرم
مثل همیشه شعرتون حال و هوای دلنشین خودش را دارد و من چقدر این حال و هوای شعرهای شما رو دوست دارم.
تقدیمتان با مهر🌹🌹🌹
پاسخ
اردیبهشت 31, 1400
سلام و درود استاد بزرگوار
بسیار آموختم🙏💜❤👏👏👏
پاسخ
خرداد 1, 1400
درودها جناب محمدصالحی
استفاده از تشبیهات زیبا در این شعر چشم نوازی می کرد
تشبیهات نو و در معنا غنی شده و بجا
و انسجام درونی شعر بی نقص و بی بدیل
👏💐🙏
پاسخ
خرداد 3, 1400
سلام و احسنت بر استاد عزیز🌺
پاسخ
بستن فرم