🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 حُسنِ مَآب

(ثبت: 261739) تیر 18, 1402 

 

منکِرَت  ز خدایت گرفته جواب
صدق آن “سَئَلَ سائِلُُ بِعَذاب”

از گلوی عدویت فرو نرود
قطره ای به خوشی، از دوصد  یمِ آب

دوستان همه آباد عشق تو اَند
دشمنت به یقین گشته خانه خراب

پیروانِ تو را غیر ازین نسزد
حور و سایه ی طوبی و حُسنِ مَآب

جز تو کس نتوان خفت جای نبی
افضل از ثقلین است بهر تو خواب

افتخار نبی گشته ای که خدا
خوانده نفسِ محمد تو را به کتاب

تشنگان حقیقت تو را طلبند
بحر دانِشی و ، دیگران چو سراب

حاجتش نبُوَد بر شراب طهور
نوشد آنکه ز عشق تو باده ی ناب

حبل مهر تو را معتصم شده ام
کیش مهر تو باشد صراط صواب

رشته ای ز ولا بین احمد و توست
میرود به جنان هر دو سوی طناب

“مَن یَمُت یِرَنی” گفته ای و مرا
آرزو شده مرگ آیدم به شتاب

آبروی محبان خود نبری
نامه ام مگشا جز درون حجاب

حُسن عاقبتم را ز تو طلبم
میرسد ز تو هر پرسشی به جواب

 

مهدی شریفی زاده

فاعلن فعلن فاعلن فعلن
بحر متدارک

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):