🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خاک راه عرشیان (موشّح)
آن که در عهد ازل مست شرابم کرده بود
در سر پیمانه ای مجنون خطابم کرده بود
من چه میدانستم از اقبال نافرجام خود
از کدامین باده ای لبریز جامم کرده بود!
وقتی آگه گشتم از خبط ندانم کاری ام
روبروی خوشه ای گندم جوابم کرده بود
داستان راندن ما را ملائک خوانده اند…
در هوسهائیکه ابلیس انتخابم کرده بود
رفته بودم تا بنوشم طعم شیر و شکّرش
ای دل غافل بهشتی را سرابم کرده بود
یارب این آوارگی ها کی به پایان میرسد
نامی از خوبان به تدبیر صوابم کرده بود
در همانروزی که خون بر گردنم انداختند
یک بیک اسرار خود را در کتابم کرده بود
روزگارانی که گشتم رهروی از عرشیان
خالق هر دو جهان بِه ز آفتابم کرده بود
روی دوشم بار سنگین امانت بود و من
اندک اندک جلوه ای در التهابم کرده بود
با همان عهدی که بستم از سر نادانی ام
از دل شوریده نقش لوح قابم کرده بود
باید از نو چاره سازم با پر بشکسته ای
آسمانی را که روی سر خرابم کرده بود
در همین منزل که معصومی سراغم را گرفت
مثل مرغی روی آتش دان کبابم کرده بود
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
مرداد 23, 1398
روایت یک داستان کهن … داستان انسان … بسیار زیبا بود و حکمتی در آن بود که خواندنی و شنیدنی بود. درود بر شما
پاسخ
مرداد 23, 1398
درود برشما
زیبا بود
قلمتون نویسا
پاسخ
مرداد 23, 1398
سلام و درود
استاد معصومی عزیز
در همانروزی که خون بر گردنم انداختند
یک بیک اسرار خود را در کتابم کرده بود
دستمریزاد
🌸🌸🌺🌸🌸
پاسخ
مرداد 23, 1398
زیباست ،بسیار زیباست👏
پاسخ
مرداد 23, 1398
درود بر شما جناب معصومی عزیز
عالی ست
زنده باشید💐
پاسخ
مرداد 23, 1398
سلام و درود
غزل محکم و زیبایی بود
دلمریزاد
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌈🌿
پاسخ
مرداد 23, 1398
” من چه میدانستم از اقبال نافرجام خود
از کدامین باده ای لبریز جامم کرده بود! ”
… سلام
به راستی که در کلاسیک استادی و
در این دنیا، آقای ما…
پاسخ
مرداد 24, 1398
سلام
درودتان باد استاد معصومی👏👏🌺
پاسخ
مرداد 24, 1398
سلام استاد عزیز
بسیار عالی بود
ابیاتش حال آدم رو جا میاره
احسنت🌺🌺🌺
پاسخ
مرداد 24, 1398
سلام استاد عزیز و توانا
غزل پر بار و نابی سرودید
حق یارتان باد
💐🌿🍃🌺🌺🍃🌿💐
پاسخ
بستن فرم