![عبدالله محمدزاده سامانلو](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2020/07/درباره-ما-3-e1594692757693.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خدای مردآفرین
در اوج آزادی،
و خیال بافی های فمنیستی
هنوز بوی بردگی سرم را به درد می آورد
از توی رادیکال،
مرگ بر مرد شعله می کشد
و اولین خدا،
خدای مردآفرین
امروز پشت ویترین های فروش
حتی از عروسک های باربی هم،
بی نفس تر اشکهایش را
حبس می کند در صدف چشم هایش
و ندای آزادی
شبیه سکه می ماند
مرگ یا درد،
و این پاداش خدای مردآفرین
رونق بازار اقتصاد
و آذوقه ی چشم های گرسنه
و کینه و نفرت است که می کارند
و به حرمتِ نامت بانو
کَجاوه کجاست …؟؟
تا بر روی شانه هایم بگذارمت !!
من بعد از این هزاران سال
رنگی از برابری ندیده ام
روبرویمان دیواری از آزادی است
پشت دیوار،
همان داستان پیشین ماست
و هنوز در اوج آزادی،
و خیال بافی های فمنیستی،
بوی مرگ یا درد
کشیده عصاره عشق را از وجودشان
17/9/1393
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
بهمن 4, 1399
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
پاسخ
بستن فرم