🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 خواهد مُرد

(ثبت: 263898) شهریور 26, 1402 
خواهد مُرد

 

ببند روزنه ای را…
که نور خواهد مُرد
بایست پای عقیده،عبور خواهد مُرد

شبیه کودک امروزِ این جهانِ مخوف
جهان به روز گذر،لخت و عور خواهد مُرد

بیا کنارمن اینجا صدا اگر که صداست
شرور،روی خیابانِ دور خواهد مُرد

بیا که مشت شویم و به داد هم برسیم
که ظلم، زنده ی زنده به گور خواهد مُرد

به نام نان و نمک یا برای آزادی
بجنگ…خائن نان در تنور خواهد مُرد

درون خانه نمان یا به کنج زندگیت
که خنده های بلند از سرور خواهد مُرد

برای کودکِ باران، بنام دخترِ ماه
بجنگ…سایه در آهی نمور خواهد مُرد

هزار سال جنایت تهش مکافات است
و زیرِ سلطه ی ماران و مور خواهد مُرد

به روی زخمِ زبانش به دار آویزید
هر آنکسی که بگوید شعور خواهد مُرد‌

کسی که قدرت و مکنت شده است زندگیش
شبیه شاهرخان،لال و کور خواهد مُرد

شبیه حلقه ی هر غُل بگیر دست مرا
در این حوالی نزدیک،زور خواهد مرد

 

برهان جاوید
دوازدهم خرداد هزاروسیصد و نود و نه

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):

نقدها
  1. مهرداد مانا

    شهریور 26, 1402

    سلام
    غزلی خواندم که فراز و فرودش ، شبیه اتفاقات سرزمینم بود . و همان ابتدا با پیش کشیدن بحث نور و تاریکی ، هم به تفکرات مانی ناخنک می زد و هم یاد سهروردی را کنایتا و عجالتا و البته تعمدا ، گرامی می داشت . غزلی که گاه عریان مرا دعوت می کرد که در خانه نمانم و به خیابان برگردم :

    درون خانه نمان یا به کنج زندگیت

    و در پاسخ بگویم ، دیشب پام درد می کرد و امشب حتما کنار مردمم خواهم بود .

    غزلی که امید می داد :

    به نام نان و نمک یا برای آزادی
    بجنگ…خائن نان در تنور خواهد مُرد

    غزلی که گاه خودش حکم صادر می کرد :

    به روی زخمِ زبانش به دار آویزید
    هر آنکسی که بگوید شعور خواهد مُرد‌

    غزلی که نیش و کنایه و استعاره کم نداشت :
    روزنه
    نور
    صدا
    خیابانِ
    نان و نمک
    کودک باران
    دختر ماه
    مرده شور

    غزلی که تلمیح را هم فراموش نکرده بود ( شاهرخ افشار که توسط آغاممی خان زبانش بریده و چشمهایش کور شد و بر اثر شکنجه جان سپرد . و علت این‌شکنجه هم این بود ، جای جواهرات نادری را لو نمی داد )

    و سرانجام غزلی که عمق دیالکتیک حاکم بر تاریخ را فهمیده است و می داند :

    هزارسال جنایت تهش مکافات است

    و مگر عاقبت ظلم هزارساله ی ضحاک به کجا رسید ؟؟

    ….

    فرصت را مغتنم دانسته و پای این شعر شریف ، دوستان را دعوت می کنم که کنار مردم ستمدیده ی ایران زمین بایستند . شاعران درباری کم نداریم . نیازی نیست ما زحمت بکشیم. یک سال هم وقت داشتید برای انتخاب. کاری نکنید، بعدها شرمنده ی خونهای شهدا شویم .

    • برهان جاوید

      شهریور 26, 1402

      درود مانا جان
      سپاس از اینکه اگاهانه به مهر می خوانید
      و به مهر می نگارید
      و این اثر را قابل دانستید
      نقش شاعر جز نقاشی طبیعت دنیای پیرامون خود نیست و برجسته سازی حقیقی و درست زیبایی ها و زشتیها
      مگر مردم از دنیا چه می خواهند جز زندگی ابرومند؟جز شرافت و ارامش
      اصلا برای چه کسی فرق می کند چه ایدئولوژی و چه حکومتی داریم و چه شخصی در راس باید باشد و با چه سیاستی مملکت را اداره می کند؟
      کسی چیزی جز یک زندگی شرافتمند نمی خواهد
      زندگی که در ان انسانها اینقدر وقت داشته باشند به علایق خود بپردازند به رشد خود فکر کنند
      نه اینکه روز و شب تمام دغدغه ی مردم رفع کوچک ترین نیاز هاشان بشود و به حقارت کشیده شوند و انگشت نمای کشورها بشویم
      معنی مدنیت این نیست

      پاینده باشی و سلامت
      🌺🌺🌺🙏

نظرها 17 
  1. سلیم حمادی

    شهریور 26, 1402

    استاد برهان جاوید عزیز
    عجب سروده ی زیبایی سرودی چقدر حرف برای گفتن داشت چه اشاره های بدیع و استادانه ای به وقایع کشور داشت و چه فرمان های متهورانه و جسورانه ای صادر کرد همه چیز دراین شعر به زیباترین شکل ممکن بود واقعا لذت بردم و دراخرهم میگم
    درود به شرفت دلاور

    • برهان جاوید

      شهریور 26, 1402

      درود سلیم جان
      سپاسگزارم از حضور ارزنده و نگاه پر مهری که به حقیر دارید
      انسانیت و حقیقت جویی و نور گرایی در نهاد انسان نهادینه شده و کسی نمی تواند ان را در خود خفه کند و هرچقدر در این زمینه سرکوبگر باشی روزی طغیان خواهد کرد
      زندگی سعادتمند و هدفمند و رو به پیشرفت و تعالی حق همه انسانهاست
      در پناه حق سلامت باشید
      🌺🌺🌺🙏

  2. معین حجت

    شهریور 26, 1402

    سلام و عرض ادب…
    جناب جاوید، چند بار این غزل فاخر را خواندم و بسيار بسيار حظ بردم…
    مگر ما از یک شعر چه می‌خواهیم، غیر از بیان درست رسالت شاعرانه، غیر از رعایت کامل اصول ادبی، غیر از استفاده درست و به جا از انواع آرایه‌های شعری، این سروده شما در بر گیرنده تمامی آنچه را که باید، بود.
    درودها بر سراینده این غزل زیبا …
    👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏💐💐💐💐💐💐💐
    فقط پیشنهاد می‌کنم مصرع دوم از بیت دهم را به شکل دیگری بسرائید که هم سکته وزنی بر طرف شود و هم مضمون بهتر گردد، مثلا از قافیه مور که عاقبت در گور انسان را خواهد خورد استفاده کنید …

    • برهان جاوید

      شهریور 26, 1402

      درود استاد حجت گرامی
      بسیار سپاسگزارم از شاگرد نوازی تان نازنین
      و این که این اثر را قابل دونستید
      امیدوارم لیاقت اینهمه لطف شما را داشته باشم
      در مورد مصرع دوم بیت دهم اشاره تان را به سکته وزنی و قافیه متوجه نشدم.این مصرع تلمیح دارد به شاهرخ شاه و اتفاقی که برایش افتاد و از نظر وزنی هم ایرادی پیدا نکردم.اگر امکان داره بیشتر توضیح بفرمایید.مصرع دوم بیت هشت:
      و زیرِ پنجه ی یک مرده شور خواهد مُرد
      از نظر مفهومی به دلم ننشست و با قافیه مور به:
      و زیرِ سلطه ی ماران و مور خواهد مُرد
      تغییر دادم فکر کنم بهتر شده باشد

      • معین حجت

        شهریور 26, 1402

        سلام مجدد جناب جاوید گرامی…
        در مورد مصرعی که فرمودید توضیح بیشتری بدهم، این است که به عقیده این حقیر کلمه شاهرخ خان در این مصرع باعث گردیده یکدستی در آوای شعر متزلزل گردد و در خوانش نیز باید به گونه‌ای خاص خوانده شود تا وزن دچار مشکل نگردد، لذا چون تمامی ابیات بسیار زیبا و منسجم و روان است اگر بشود چنانچه تمایل خودتان باشد این مصرع نیز به همان روانی سایر ابیات گردد بهتر خواهد بود…
        و من در پیام قبلی مثال زدم که می‌توانید از قافیه مور برای همین مصرع استفاده کنید که البته شما به زیبایی و توانایی بسیار خوبی که دارید این قافیه را برای نیکوتر کردن بیتی دیگر بکار بردید که جالب هم شد …
        درود بر شما👌💐

        • برهان جاوید

          شهریور 28, 1402

          درود و سپاس بیکران استاد حجت گرامیم
          اینکه برای حقیر وقت می گذارید و برای افزایش بار علمی فرهنگ و زبان فارسی بی نهایت قدردانم و
          عذرخواهم از وقفه ای که در پاسخگویی پیش امد
          در این مصرع از کلمه شاهرخان استفاده شد که همانطور که جناب مانای گرامی اشاره کردند تلمیحی دارد به شاهرخ شاه افشار که به بدترین شکل به خاطر قدرت و ثروت از طرف خویشان شکنجه شد و زیر این شکنجه در گذشت و این اتفاق رسمی بود در سلطنت افشاریه و حتی به فرزندان و نزدیک ترین افراد خود رحم نمی کردند
          و اینجا اسم شاهرخ را با ان جمع بستم که شد شاهرخان که همان شاهرخ ها است و منظور از جمع بستن اسم شاهرخ اشاره به این موضوع دارم که مثل شاهرخ انسانهای زیادی در طول تاریخ بودند که به خاطر جاه و مال به قتل رسیدند
          هرچند نظر شما برای بنده بسیار ارزشمند است و تلمذ در مکتب شما برایم یک افتخار بزرگ و حتما روی این مصرع کار خواهم کرد تا مواردی که شما اشاره فرمودید مرتفع گردد
          در مورد مور هم از شما بسیار متشکرم.
          مصرع دوم بیت هشت برای اینگه از اب و گل در بیاید خیلی فکرم رو مشغول کرده بود که حکومت ظالمانه هزار ساله ضحاک را در مصرع دوم باید به چه شیوه ای تاثیرگزار تر پایان بندی کنم که از انجا که در سرنوشت ضحاک می خوانیم که کسی به عمر او پایان نداد و از انجا که او را در مکانی بسته بودند و باالطبع ماران بر دوش او از گرسنگی،او خورده اند اشاره شما به قافیه مور موجب تداعی مصرع با این پایان بندی شد که از شما بسیار متشکرم

          بسیار بسیار سپاس و سلامت و تندرست باشید
          در پناه حق
          🌺🌺🌺❤️🌺🌺🌺❤️❤️❤️

          • معین حجت

            شهریور 28, 1402

            👏👏👏💐💐💐🌺🌺🌺

  3. مینا .تمدن خواه

    شهریور 26, 1402

    درودها نثارتان استاد بزرگوار و خوش قریحه جناب جاوید
    چون همیشه استادانه و بینظیر قلم زده‌اید
    تاثیرگذار و قابل تامل
    دستمریزاد

    برای کودکِ باران، بنام دخترِ ماه
    بجنگ…سایه در آهی نمور خواهد مُرد

    بمانید و بتابید همچنان در اوج شاعرانگی‌ها
    👏👏👌👌🌹🌹

    • برهان جاوید

      شهریور 26, 1402

      سرکار خانم تمدن خواه گرامی
      سپاس بیکران از حضور ارزشمند و اینکه به مهر می خوانید و به مهر می نگارید

      پیروز و موفق باشید و مسرور

      🌺🌺🌺🙏

  4. سینا دژآگه

    شهریور 26, 1402

    سلام و عرض ادب جناب جاوید زیباسرا
    عجب غزلی‌ست! بسیار لذت بردم و درودها فرستادم بر طبع و قلمتان.
    و اینکه شعرتان لغزش وزنی ندارد.
    در اوج باشید🌺🌸🌺🌸

    • برهان جاوید

      شهریور 26, 1402

      درود سینا جان
      سپاسگزار لطف و محبت همیشگی شما هستم و حضور و نگاه پرمهرتان موجب دلگرمی ست و قوت قلب
      این شعر برای سه سال پیش است که اتفاقی زمان مرور دفترهای شعر بطور تصادفی به ان برخوردم
      البته مصرع دوم بیت هشت از نظر مفهومی احتیاج به کمی تغییر داشت که ویرایش کردم امیدوارم تاثیرگذارتر شده باشد
      عزیزید و زیبابین و زیبانگار
      🌺🌺🌺🙏🌺🌺🌺

  5. بابک اخوان

    شهریور 26, 1402

    درود بر شما بزرگوار
    درود بر این اندیشه ی زیبا
    سروده ای بسیار لذت بخش و قابل تامل
    از شما خواندم و شنیدم
    میاموزم از قلمتان
    شاد باشید
    🌹🌹🌹

    • برهان جاوید

      شهریور 28, 1402

      درود بر شما و سپاس از اینکه می خوانید به مهر و می نوازید
      بابک نازنین
      سالهاست با تفکر و هنرتان اشنا هستم و می ستایم زبان پولادین و دغدغه مند قلم تان را
      🌺🌺🌺🙏❤️🌺🌺🌺

  6. طارق خراسانی

    شهریور 26, 1402

    سلام‌ برهان عزیزم

    این روز ها نظم حضورم در سایت بهم ریخته
    و اما این اثر پرشکوه مرا منقلب کرد
    خدا را شکر هستی و حرمت قلم را خوب میدانی

    در پناه خدا
    🌿👏👏👏👏👏👌🌿

    • برهان جاوید

      شهریور 28, 1402

      استاد طارق گرامیم
      از حضور و تابش افتاب بهاری شما مگر می شود گرما و نور و زندگی نگرفت؟
      بسیار عزیزید و خوشحالم از اینکه به مهر می خوانید
      سایه ی سروتان بر سر حقر و تمامی رهروان ادب مستدام

      🌺🌺🌺❤️❤️❤️🙏🙏🙏

  7. مهر 6, 1402

    با عرض سلام خدمت برادر بزرگوارم جناب جاوید. غزل بسیار زیبایی سروده‌اید لذت بردم از این همه شاعرانگی سبز مانیدو شاعر 🌹🌹🌹🌹🌹

    • برهان جاوید

      مهر 8, 1402

      درود بر شما و سپاس از نگاه پر مهر و نظر سراسر لطف تان گرامی
      همواره پیروز و پاینده باشید
      🌺🌺🌺🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا