🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مثل بارون وبرگ وشوروخیال
مثل پاییزی که عقب میره
آسمون نقش مارونازکشید
فاصله دست مارومیگیره
من هنوزم توخاطرات گمم
دخترکوچه ی بغل خندید
ازکجابایداین صداروشنید
ازکجامیشه آرزودزدید
توی این خواب لعنتی حبسم
ایستی واسه اتوبوس نبود
توی این شهرلعنتی هرگز
خاطره اینقدرعبوس نبود
توی تبعیداین خیال مخوف
حالتوازهمه میپرسیدم
بعدتو دیدنم یه عادت شد
بعدتوازخودم میترسیدم
بازمان ردشدی ازاون روزا
دیدی پاییز؛زیرپات هیچه
توی جاده هنوزصدایی هست
جاده بی موی تونمیپیچه
(نازگل)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
دی 18, 1401
سلام
چهار پاره ای ساده و روان بود
موفق باشی نازگل
پاسخ
دی 18, 1401
سلام
جاده بی موی تو نمی پیچه
زیباست
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿
پاسخ
بستن فرم