![احمدرضا بهرامی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2022/03/photo_2022-03-24_13-48-09-e1648173632178.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
غمی دارم کسی جز من نمیداند غم مارا
تماما ماتشان برده چو دیدن ماتم مارا
طبیبم درد دوری را دوای درد میداند
ملائک نیز میگرین چو دادن مرهم مرا
زمین خوردم منی که آدمی زادم، چرا؟ چونکه
هوایی کرد حوا روز اول آدم مارا
خدائی که برای سیب کندن دل ز ما کنده
به پاس جان کندن گفت خیر مقدم مارا
چه قلبی و چه عقلی وقتی روحم بینشان مرده
چه ایرانی، چه تورانی چو کشتن رستم مارا
در این دار مکافاتی که هرکس زیر پایم زد
نمیبرد کسی جز من طناب محکم مارا
در این دریای اما و اگر، آغاز و پایان کو؟
کسی شاید بداند سرنوشت مبهم مارا
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
خرداد 17, 1403
سلام
شعرتان بوی اگزیستانسیالیسم می داد . و به راستی سرنوشت انسان نامعلوم است
پاسخ
خرداد 17, 1403
سلام
چهل ودومبن شعر زیبایت در این سایت مبارک
ما نسل ندانمکار را ببخش
در پناه خدا 🌹
پاسخ
بستن فرم