🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دارمکافات

(ثبت: 270210) خرداد 17, 1403 

 

غمی دارم کسی جز من نمیداند غم مارا
تماما ماتشان برده چو دیدن ماتم مارا

طبیبم درد دوری را دوای درد میداند
ملائک نیز میگرین چو دادن مرهم مرا

زمین خوردم منی که آدمی زادم، چرا؟ چونکه
هوایی کرد حوا روز اول آدم مارا

خدائی که برای سیب کندن دل ز ما کنده
به پاس جان کندن گفت خیر مقدم مارا

چه قلبی و چه عقلی وقتی روحم بینشان مرده
چه ایرانی، چه تورانی چو کشتن رستم مارا

در این دار مکافاتی که هرکس زیر پایم زد
نمیبرد کسی جز من طناب محکم مارا

در این دریای اما و اگر، آغاز و پایان کو؟
کسی شاید بداند سرنوشت مبهم مارا

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. مهرداد مانا

    خرداد 17, 1403

    سلام
    شعرتان بوی اگزیستانسیالیسم می داد . و به راستی سرنوشت انسان نامعلوم است

  2. طارق خراسانی

    خرداد 17, 1403

    سلام‌

    چهل و‌دومبن شعر زیبایت در این سایت مبارک
    ما نسل ندانم‌کار را ببخش

    در پناه خدا 🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا