🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در شب چشمان تو زندانی ام
“تشنه ی یک” دیدن طولانی ام
جان به لبم آمده از دوری ات
مکث کن ای دیده ی بارانی ام
دیدنت ای کاش میسر شود
کاش که می شد تو ! بمیرانی ام
تنگ دلی راه نفس بسته و…
صبر ندارد دل توفانی ام
تاج سرم، ای پسرم، وارثم
حاصل ایام پشیمانی ام
بودنِ با تو که نصیبم نشد
بی تو اسیرِ غم و ویرانی ام
ورد زبانم همه جا اسم توست
“عاشق آن” چهره ی نورانی ام
خیره به در ماندم و در انتظار
تا تو بیایی و برویانی ام
کاش که یادی کنی از من شبی
بغض گلو گریه ی پنهانی ام
ناله و نفرین به هرآنکس که شد
باعث این ظلم و….پریشانی ام
#یاسررشیدپور
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
مهر 27, 1399
🌹🌹🌹🌹💐💐💐💐
پاسخ
آبان 9, 1399
🌹🌺🌸💐🌿🌿🍃🌹🌷🌺🌺💐🌿
پاسخ
مهر 28, 1399
درود بر شما
عالی بود و
تداعی کننده ی غزل زیبای جناب بهمنی
حرف بزن حرف بزن سال هاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام💐
پاسخ
آبان 9, 1399
سلام و سپاس از خوانش
و لطفتان
خوشحالم پسند واقع شد
بله همین بیت ارسالی شما
باعث شوق در سرودن این شعر شد
درودتان باد
💐💐🍃🌹🌹🌺🌺🌺💐💐🌿🌿
پاسخ
مهر 28, 1399
درود
بسیار زیبا سرودید 🌹🌹🌺🌹🌹
پاسخ
آبان 9, 1399
سلام و سپاس از خوانش
و لطفتان
پاینده باشید به مهر
🌷🌷🌺🌸🌺🌷💐💐🌿🌿🌷🌺
پاسخ
بستن فرم