🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
من از نی
می نوشم
باده را !
تا زان که در سبوست
رها سازدم
به می !
***************
به سحر
ناز ِ نگاهم بود
چون ؛ غزلی
که از سرِ
ندیدنت , جاریست !
***************
به شب اقتدا کردم
تمام ِ خویش را !
ماه ؛
خاکستری شد
در چشمان ِ
تنگ ِ زمین !
****************
بودنت برایم کافیست
یلدای نگاهت
پیشکشِ
تمام ِ خاطرات ات باد !!!
***************
سایه ها
سرچشمه ی ِ اغمازند
بی آنکه بدانند
فردا !
همیشه اسیر ِ دست ِ منست
*******************
به آهـــــم
ناله ی ِ فرهاد بلند است
بیچاره کوهی
که طنین ِ مرا
تابِ طغیانش نیست !
**************
من از هجو خاطرات ات می گویم
تو از شهرزاد ِ
هزاره هایت
دل ؛ می فریبی !
***************
سکوت ؛
سنگ ِ مرگیست
که دست ِ وکالت
نمی خواهد !
*****************
به سبو خرده مگیر
آنکه جایِ تو را
گام نهاد
پیاله یِ
فارغ از تو
بودن است !!!!
*****************
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
اسفند 1, 1402
درود بر شما
همه ی کوتاه ها بسیار زیبا بودند و دارای تصاویری بکر
و اگر بخواهم به گزینی کنم از این چشمه ی خروشان
کوتاه اول را انتخاب می کنم
پاینده و پیروز باشید
🌺👏👏👏🌺
پاسخ
اسفند 1, 1402
درود بر شما که در قالبهای دیگر شعر، همچون کلاسیک نیز موفقید …
👏👏👏🌺🌺🌺
پاسخ
اسفند 2, 1402
درود مجدد🌹🌹
پاسخ
بستن فرم