🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
یک دم به خود می آیم
در مجله ی زندگی
کنار یک میمون نشسته اید
نشسته ایم کنار یک شیر
که
در میدان انقلاب
بساطی را پهن کرده است
و قدرت پهلوانی اش را
به روباه ها نشان می دهد
آن سو
کاریکاتورِ عشق را
در صفحه ی حوادث می بینم
طنابی در گردن اش
و در صبحی تاریک اعدام می شود!
یک دم در خود
می روم
در روزنامه های صبح ایران
آنجا که
در کنار صفحه ی اندیشه نشسته اید
سیگاری در دست
و به اندیشه ی مارکس
به تئوری های کانت و دکارت
نظر دارید
و من
کنار همین اتوبان
در صفحه ی اجتماعی نشسته ام
کنار ترافیک سنگین همت
و دارم بوق های
تهران بزرگ را می شمارم
برج های بلند این شهر را
که
در ارتفاع زندگی افتاده اند …!
شعر از: عابدین پاپی(آرام)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
دی 12, 1401
درود بر شما
تهران بزرگ با مشکلات سترگش
💐🙏
پاسخ
بستن فرم