🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دفتر جامانده

(ثبت: 215710) مهر 12, 1398 

دفتر جا مانده
عاقبت آواره از چشم غزالت می شوم
وامدار سرسر و رقص شلالت می شوم

گرچه می دانم که در یادت نماند باز هم
بارها سرگشته از قول محالت می شوم

مثل آدم در پی یک دانه گندم می روم
مثل حوا دلفریب سیب کالت می شوم

چون کبوتر اوج می گیرم که دریابم تو را
جرعه نوش چشمه ناب زلالت می شوم

باقی عمری که شاید مانده باشد نازنین
همنشین و پا به پای هر مجالت می شوم

دیدگانم را که زیر پای تو جا مانده اند
روشنایی ده که یکروزی وبالت می شوم

همچو معصومی بیمن دفتر جا مانده ای
شاعر گلواژه های خط و خالت می شوم

 

 

 

 

نظرها
  1. … سلام استاد
    عاشق و دربدر حس و خیالت می شوم….

  2. چون کبوتر اوج می گیرم که دریابم تو را
    جرعه نوش چشمه ناب زلالت می شوم

    با امید خواهی نوشید جرعه ای از چشمه را

    دستمریزاد استاد

    در پناه حق

    تقدیمی : 💐

    میِ عرفان بده ساقی که به یک جرعه یِ می
    راه یابم ز درون ، تا نگرم ، بر دو جهان
    .
    .
    .
    ولی اله بایبوردی

    🍃💐🍃💐🍃💐🍃

  3. سلام بر استاد عزیز

    🌺🌺🌺🌺🌺🌺

  4. سپیده طالبی

    مهر 12, 1398

    بسیار زیباست این عاشقانه دلنشین
    درودها استاد گرامیم🌺

  5. طارق خراسانی

    مهر 12, 1398

    سلام و درود

    غزلی بسیار زیبا ست

    لذت بردم

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿

  6. رسول رشیدی راد

    مهر 13, 1398

    با سلام و درود آقای معصومی عزیز
    شعر زیبایی بود
    زنده باشید
    🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا