🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
⚘⚘⚘
چه روزگار عجیبی ست لحظه هایی که
تمام حجم تو غم می شود دلت تنهاست
کسی به کلبه ی قلبت نمی زند سر چون
بساط شادی او جای دیگری برپاست
سوار اسب غزل می شوم در این غربت
تمام فکر من اینک به نرگس شهلاست
مهار واژه به دستم به فکر رد شدن از
تمام آنچه خیالات من در این شب هاست
به عمق خاطره ها می برد سمند دلم
مرا که در غم عشقت همیشه بی پرواست
منم که مثل همیشه دچار شک شده ام
تویی که باز ز چشمت خیانتی پیداست
#ص_پناهنده
♥️⚜♥️⚜♥️
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
آذر 24, 1402
سلام گرامی شاعر پاک
خیرمقدم 🌹
کسی به کلبه ی قلبت نمی زند سر چون
بساط شادی او جای دیگری برپاست
سوار اسب غزل می شوم در این غربت
تمام فکر من اینک به نرگس شهلاست
شاعر بسیار توانایی هستید
شما را به جد باید دنبال کرد چون خواندن اشعار زیبا و محکم تان به خواننده برای ارتقاء شعرش کمک موثری خواهد کرد .
در پناه خدا 🌱👌👌👌👌👌👌👌🌱
پاسخ
آذر 29, 1402
درود بر شما سپاسگزار مهرتان هستم
پاسخ
آذر 25, 1402
درودا
.🙏 و دست مریزادا👏👏👏👏 حضورتان را در سایت وزینِ ادبیِ 《شعر پاک》گرامی میدارم. و امیدوارم حضوری پایدار داشته باشید👌🌷🌷🌷🌷🌷
پاسخ
آذر 29, 1402
درود استاد .مایه ی مباهات من است .سپاسگزار مهرتان هستم .
پاسخ
بستن فرم