🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دنیا

(ثبت: 248839) تیر 8, 1401 

دنیا
منم و دایره ی مکر و فریب ات دنیا
منم و گوشه ای از خاک غریب ات دنیا

همه جا پر شده از کینه مادر زاد ات
تف به اوضاع تو و رسم عجیب ات دنیا

این هم از حال و هوای تو که دارآبادی
ان هم از همدلی سرخ صلیب ات دنیا

تو نگفتی که بهار آور شادی باشی ؟!
شعله بر خرمن و غم ناله نصیب ات دنیا

مانده ام اینهمه نیرنگ تو از روی چه بود
آدم و وسوسه کالی سیب ات دنیا

از وفاداری تو هیچ کسی قصه نگفت
آبرویی که نداری ته جیب ات دنیا…

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نقدها
  1. سیاوش آزاد

    تیر 8, 1401

    سلام
    میوه ممنوع در فرهنگ ما بیشتر گندم نیست؟
    نصیبت، عجیبت و … صحیح نیست؟
    درود بر دنیا

    • علی معصومی

      تیر 8, 1401

      سلام سیاوش جان
      منظور سوالات جنابعالی در مورد این اثر را نفهمیدم اخوی جان
      🌿🌺🌿🌺😍

      • سیاوش آزاد

        تیر 8, 1401

        مقصود آن بود که نصیب ات یا نصیبت؟ کدام صحیح است اما در مورد میوه ممنوع آمده است که:
        تصورهای اشتباه
        میوه ممنوعه آورده شده در سفر پیدایش در دین یهودیت معمولاً سیب درنظرگرفته‌شده و در هنر غربی هم عمدتاً چنین تصویر گردیده‌است. هرچند کتاب مقدس به طور مشخص به نوع آن اشاره نمی‌کند. متون عبری اصیل تنها به میوه و درخت اشاره می‌کنند. ترجمه‌های لاتین اولیه از واژهٔ mali استفاده می‌کنند که می‌تواند هم معنای بد و هم معنای سیب را بدهد. هنرمندان آلمانی و فرانسوی از قرن دوازدهم به بعد معمولاً میوه را به صورت سیب ترسیم کرده‌اند.جان میلتون در کتاب خود صراحتاً میوه را سیب برشمرده‌است. دانشمندان یهودی گفته‌اند که میوه می‌تواند به انگور٫ انجیر، گندم یا نوعی لیمو نیز اشاره کند.
        در منابع اسلامی هیچ گاه نام سیب نیامده است، و گاه بوته گندم دانسته شده است.

        • علی معصومی

          تیر 8, 1401

          درودها بر جناب آزاد نازنین عرض ادب خدمت شما عرضم به حضور شما در مورد اول که نصیبت رو صورت جداگانه نوشتیم یا سرهم بنویسیم حق با شماست. اما بعضی از مواقع که من برای دوستان شعر را می نوشتم پیشنهاد می دادند اگر یک مقدار در نوشتن طوری که منظور شما رو برسونه بهتره، البته این شعرها وقتی که قرار باشه جایی چاپ بشه حتما باید ویرایش بشه.
          اما در بخش دوم که فرموده اید تعابیری از میوه ممنوعه هست اگرچه در این شعر زیاد مدنظر میوه ممنوعه نبوده بلکه نشان دادن دنیا به آدم به صورتی که ظاهری است، یعنی انسان برداشتی که از دنیا داره در حقیقت برداشت واقعی نیست و دنیا به هیچکس وفا نخواهد کرد حالا بگذریم از فلسفه اش که چیه و چی نیست و خیلی هم زیبا نیست که یک شاعر در مورد شعر خودش توضیح بده دیگه اون شعر نمیشه البته همین که شعر فکر آدم و به چالش بکشه بخش اعظمی از کار خودش انجام داده حالا برداشت مخاطب متغیر باشه مخالف باشه یا موافق باشه اون اثر شعر به هر حال گذاشته شدع و ممنونم از شما که همیشه نکته سنجی میفرمایید و همیشه به نکات ریز اشاره می فرمایید یکی از خصوصیات بد من اینه که شعر رو بعد از اینکه کامل شد بدون ویرایش دقیق، البته سعی شده ویرایش بشه بدون دقت کامل در سایت قرار میدم از این بابت عذرخواهم و اینکه ارادتمندم دعاگوی شما هستم🌿🌺🌿🌺

          • سیاوش آزاد

            تیر 8, 1401

            متشکر زنده باشید در نهج البلاغه شریف نیز مطالبی در ذم دنیا هست
            أُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا فَإِنَّهَا مَنْزِلُ قُلْعَةٍ وَ لَيْسَتْ بِدَارِ نُجْعَةٍ وَ قَدْ تَزَيَّنَتْ بِغُرُورِهَا وَ غَرَّتْ بِزِينَتِهَا دَارٌ هَانَتْ عَلَى رَبِّهَا فَخَلَطَ حَلَالَهَا بِحَرَامِهَا وَ خَيْرَهَا بِشَرِّهَا وَ حَيَاتَهَا بِمَوْتِهَا وَ حُلْوَهَا بِمُرِّهَا لَمْ يُصَفِّهَا اللَّهُ تَعَالَى لِأَوْلِيَائِهِ وَ لَمْ يَضِنَّ بِهَا عَلَى أَعْدَائِهِ خَيْرُهَا زَهِيدٌ وَ شَرُّهَا عَتِيدٌ وَ جَمْعُهَا يَنْفَدُ وَ مُلْكُهَا يُسْلَبُ وَ عَامِرُهَا يَخْرَبُ فَمَا خَيْرُ دَارٍ تُنْقَضُ نَقْضَ الْبِنَاءِ وَ عُمْرٍ يَفْنَى فِيهَا فَنَاءَ الزَّادِ وَ مُدَّةٍ تَنْقَطِعُ انْقِطَاعَ السَّيْرِ …

            فکر کنم جناب دشتی در ترجمه دنیای حرام می آوردند برای تمایز با آنجاهایی که حضرت(اگر اشتباه نکنم) در مدح دنیا سخن به میان می آورند

  2. سلام و درود جناب علی معصومی، قول دادم نوشته های شما را بخوانم و یکی را خواندم. دوست دارم مطلبی را طنزگونه تقدیم تان کنم امیدوارم به دل نگیرید.
    دیالوگ:
    به یکی شعر شما را خواندم. یارو رویش را برگرداند و حالتی شبیه خنده بخودش گرفت. من که هواخواه شما بودم و متعصب پرسیدم:
    – چه چیزی جای خنده داشت؟
    با شرمندگی عذری خواست و گفت قصد بدی نداشتم، فقط فرکانس بالای این سروده کمی قلقلکم داد. همین
    با عصبانیت پرسیدم:
    – یعنی چه؟
    با سئوالی پاسخ داد:
    – این سروده چند تا بیت داشت؟
    منّ و منّی کردم. او بلافاصله ادامه داد:
    – شش تا بیت. در هریک از آن ها شاعر در یک موضع و پایگاهی ایستاده است.
    1- مبرّی از مکر و فریب، در برابر مکر و فریب دنیا
    2- بخشندگی در برابر کینه توزی دنیا
    3- موضع حمایت از برچیدن دارها و بستن در صلیب سرخ
    4- بستن افترای وعده دادن شادی و نشاط از جانب دنیا
    5- تبری از نیرنگ و انداختن گناه داستان سیب یا گندم به گردن دنیا
    6- باز وفاداری و آبروداری در برابر بی وفایی و بی آبرویی دنیا.
    گفتم :
    خوب اینهمه یعنی چی؟
    بلافاصله پاسخ داد.
    – معصومیت و بی گناهی مطلق. اما آیا واقعا اینطور است؟
    گفتم:
    – فرض ما بر خوبی آدم هاست.
    این بار دیگر واقعا خندید و مرا به مسخره گرفت. گفت :
    – تو چقدر خنگی. من صحبت ام روی خوبی و بدی نیست.
    گفتم:
    – خوب، پس حرف حسابت چیست؟
    گفت
    – خیلی وقت ندارم، اما اشارتی می کنم و می گذرم. چرا که عاقلان را یکی کافی است.
    گفتم:
    – بفرما
    گفت:
    – از این به بعد اگر کسی پشت سر دنیا حرف زد، به تصویر پروفایلش نگاهی بیانداز. اگر در پس زمینه آن تعریف و تحسین از دنیا و مظاهر آن نبود بیا هر چه دلت خواست به من بگو. اعم از طبیعت یا اسبات و وسائل.
    راست می گفت. اول به پروفایل خودم نگاه کردم. بعد به خودم گفتم من که پشت سر دنیا حرفی نزده ام و چارچنگولی آن را چسبیده ام، هر جا هم که لازم باشد ترفندهایی به خرج می دهم که اموراتم بگذرد. اما در پروفایل هر کسی نگاه کردم دیدم این دیوانه راست می گوید. بگذریم که گاهی حتی نشان دادن مبل های سلطنتی و آذین های یک خانه خوب و راحت هیچ هم مغایر با دنیا ستیزی به شمار نمی رود.
    بعد که حال مرا کمی دگرگون دید، گفت:
    – زیاد جدی نگیر. بگو ببینم امروز بازار ارز چگونه بود؟ . . . 🌹🌹🌹🌹🌹

    • علی معصومی

      تیر 8, 1401

      سلام و عرض ادب خدمت شما جناب آقای مجید نیکی شاعر ارزنده و ارجمند اول اینکه لطف فرموده اید و ممنونم از شما که هذ یانی های منو قابل خواندن و قابل فکر کردن میدانید که از بزرگواری شما ممنونم و اما بعد در مورد مطالبی که البته مقداری طنزگونه اما بسیار عمیق و نکته سنج فرموده اید این که برایم سوال است اون دوست شما که این موارد را بیان فرمودند آیا اهل سیاست اند اهل شعر و ادب ند اهل اقتصاد یا فلسفه و هر چیز دیگر که برای شعر پیام به صورت واحد ندارد “هرکسی از ظن خود شد یار من از درون من من نجست اسرار من”
      البته که این آثار بدون ایراد نیست بلکه سراسر اشکالست و معتقدم که اثری نیست که ایراد نداشته باشد
      لذا شاید ایشان موردی را درست فرموده باشند اما اگر شاعر یا ادیب و سخنور باشند درجه اعتبار سخن ایشان در مورد شعر بسیار بیشتر خواهد بود و اما اینکه اشاره فرموده اید به عکس و پروفایل
      در دنیای کنونی حقایق و مسائل بسیار پیچیده تر از عکس یک پروفایل است به خصوص در دنیای مجازی اصلاً نمی شود قضاوت کرد و اصلاً نمی شود حکم صادر نمود، چه بسا با جستجوی”علی معصومی” در گوگل تصاویر بیشتری هم دیده شود. نکات روانشناسی بسیاری در ارتباطات روزمره و اجتماعی به ذهن آدم میرسد اما هر کدام از قوانین روانشناسی نیز باید در بوته آزمایش قرار گیرد در این مورد شاید از این جهت حق با شما باشد که شاید در مدت کوتاهی آثار هم را خوانده باشیم و شاید کمی طول بکشد از شخصیت و موجودیت اجتماعی خود مسائل بیشتری به دست آوریم و آنگاه نیاز به قواعد و اصول شکننده روانشناسی نداشته باشیم در شعر این که از شما خواندم سخنوری و سخنگوی است اما برای قضاوت فقط و فقط باید از متون ادبی قابل دسترس مان استفاده کنیم شاید این بهتر باشد.
      ممنونم از اینکه هذیانی های مرا مرور می فرمایید انشاالله که با مطالعه بیشتر آثار هم دقیق تر و بهتر همراه شویم
      در سایت ادبی “شعر نو” حدود ۶۰۰ اثر به ثبت رسیده است در این سایت نیز حدود ۵۰۰ تا که باید آثار هم را بخوانیم تا از طرز تفکر هم بیشتر و بهتر بدانیم این برای همه ما فرصت و موهبت است که فضای مجازی گاهی حقیقت است.
      و اینکه ارادت خاصی به شما دارم
      این مطالب به کمک ربات نوشتاری تهیه شده است و پیشاپیش از اشکالات تایپی آن عذرخواهم خدا نگهدار
      🍃🌺

      • سیاوش آزاد

        تیر 8, 1401

        سلام ربات هم که خدمتگزارتان است دیگر چه خواهی زنده باشید

      • باز هم سلام و عرض ارادت مجدد،
        جناب علی آقا معصومی بزرگوار، اول از همه چیزی که مرا به سمت شما سوق داد امتیاز شخصیتی شما بود بخاطر سابقه ذهنی از سایتی دیگر و امری مخصوص. دومین تمایلم به خواندن آثارتان همان شعر « بنام شقایق » بود که مثل حلوا برایم شیرین بود و گفتم. در جایی هم یکی ایراد قافیه برای کلمه « دلبرانه » گرفته بود در صورتی که اصلا این کلمه در مصرع پنجم بود و قافیه به حساب نمی آمدو شما هیچ نگفتید. این از مسئله شخصیت و حرمت شاعر و غیره . . .

        درمورد طرف دیالوگ بنده در طنز، در اصل کسی جز خودم نبود. من خودم با خودم کلنجار می رفتم. اما هم او در مواجهه با موضوعات گوناگون خودش را ناتوان از ورود به بحث احساس نمی کند.
        اجازه می خواهم برای جلوگیری از پراکندگی سخن و پرهیز از سوء برداشت ها عرض کنم که چه از روی بی موضوعی و چه از روی باور قلبی، دنیا ستیزی به آنصورتی که در سروده دنیا آمده مقبول نیست و سخن جدی به حساب نمی آید. چرا؟
        از دیدگاه آخرت محور، دنیا موصوف به صفاتی نیست که شما به آن نسبت داده اید. بلکه مزرعه و مدرسه آخرت است.

        در معنای عام کلمه « آیات تکوینی » و اسماء خداوند به شمار می رود و شناختن و بها دادن به آن در حکم شناختن خالق و احسن گفتن به هنرمندی اوست.
        در نگاه علمی که دیگر حساب موضوع مشخص است. ما در چه پهنا و گستره ای از این دنیا، بخوانید کل هستی و کائنات زندگی می کنیم و چه شناخت و برداشتی از بقیه داریم. یکبار در اثر جبر و تصادف فرصت زندگی به ما داده شده است و همه ما با تمام وجود در حفظ و بهبود آن تلاش می کنیم. و چون در درجه نخست موجود زنده هستیم حفظ خود و حریم زندگی خودمان در اولویت و داخل فهرست حقوق انسانی مان قرار دارد.
        ما وقتی دنیا را خطاب قرار داده و لعن و نفرینش می کنیم و هر صفت زشتی را به آن نسبت می دهیم و تف توی صورتش می اندازیم دقیقا منظورمان چه بخشی از این دنیاست؟ سنگ و آب و هوا و خاک و ماده که نیست. حتما جامعه انسانی و آحاد آنست. یا نظامات موجود در آن. و آیا می توانیم روی صورت همه انسان ها تف بیاندازیم و همه را بی وفا و خیانتکار و کینه توز و غیره بنامیم. آنوقت خودمان چی؟ دور و بریانمان، دوستانمان، هم وطنانمان و خیلی از این هم موجودیتی ها یمان هم شامل این لعن و تف و نفرین می شوند؟
        قطعا نه؟
        پس باید از اسب تیز پرواز چوبین پیاده بشویم و با بصیرت بیشتری دنیای خودمان را بشناسیم. سره را از ناسره تشخیص بدهیم. اندیشمندان و بزرگانی بودند که بصورت استعاری به دنیا تاخته اند، اما نه به دنیا که به دنیا دوستی، و نه به دنیا دوستی به معنی دوست داشتن دنیا بلکه باز هم بصورت کنایه، خودخواهی ، زیاده خواهی و تعرض به حقوق و منافع دیگران برای برخورداری بیشتر از مواهب دنیاست که مورد سرزنش قرار گرفته است که عین حقیقت است و مطابق با موازین اخلاقی و انسانی به شمار می رود. بی عدالتی ها، تبعیض ها و نابرابری هاست که در دنیا مضموم است نه خود دنیا.
        اشاره ای هم که در متن طنز به مشاهدۀ پروفایل شده است، طعنه ایست بر عدم مطابقت حرف با عمل که گریبانگیر همه ماست. حداقل خود بنده. که به قول علی حاتمی که در سوته دلان گفت همیشه بر سر انجام وظایف و تکالیف دیر رسیده ام و شرمسارم. ما کسی را داریم که در مقام خلافت به حداقل ها بسنده کرد، از ملزومات خود و خانواده اش ایثار کرد و بخشید، اما وقتی صحبت از دنیا و آخرت شد فرمود که پیش من دنیای شما ارزشی ندارد که دقیقا وابستگی و دلبستگی به قدرت و ثروت و مقامات آن مورد نظر ایشان بود نه همه انسان ها در طول تاریخ و کل کائنات. ایشان در جای دیگر فرمودند زمانی که صحبت از دنیاست فرض کنید که همیشه زنده هستید و وقتی صحبت از آخرت باشد فرض کنید هم اکنون رفتنی می باشید.
        یا دیوژن که مشهور است که بنیانگزار مکتب فلسفی اصالت لذت می باشد تارک دنیا بود و در کتاب های دبیرستانی خوانده ایم که به اسکندر مقدونی گفت برو کنار جلوی تابش نور خورشید را نگیر. . .🌹🌹
        و این که این قصه سر دراز دارد اما فرصت و فراغت و حوصله شاعران در این زمینه زیاد نیست. . .
        همواره پایدار و سرفراز باشید.
        تا سروده ای دیگر و گپی جدید.
        🌹🌹🌹🌹🌹

نظرها
  1. درود و عالی

  2. درودها🌷🌷🌷

  3. سلام و درود
    احسنت بر شما 🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا