🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دوبیتی 100

(ثبت: 242760) آبان 20, 1400 

 

با چشـم و گوش بسته مرا آفريـده اي
هـر اختيار كار زِ دستـم بُريده اي
با چشم و گوش بسته چكاري توان كنم
خودكي به كار و زندگي من رسيده اي
٭٭٭
خـداوندا چه عدلـي كرده باشـي
نگهـدار بنـي آدم تـو بـاشـي
به هـر نادان كـه بـنمودي تو ياري
به دانايـان چـرا ياور نـباشـي
٭٭٭
اي آنكه تو در مُلك خدا تازه جوانـي
بايد اثر كِبـر خود از سـر بِـرَهانـي
بر شكر جوانـي، كه خداوند به تو داد
بايد كه تو قـدر پدر پيـر بـدانـي
٭٭٭
به قدر علم و كمالم برت سخن گفتم
زِ فيض صبح نسيمت چو غنچه بشكفتم
هر آنچه خلق تو گفتند يا عمل كردند
اگر كه فاقد علـم تو بود ، نـشكفتم
٭٭٭
دلا افتاده طبعـي سر بلنـدي است
دل افتاده طبعـان، بـي گزنـدي است
هر آن دل در جهان افتاده طبع است
نكوتر رأي آن ، با ارجـمَنـدي است
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا