🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دوبیتی 172

(ثبت: 245225) بهمن 20, 1400 

 

فرياد از آن شــرارت اين چـرخ كينه جــو
خونش نمي توان كه بريزم به صـد ســبو
كـو چاره ام كه سـر نـنهم پيـش تيغ او
ناچــار سـر نَـهم به دَم تيغ آن عــدو
٭٭٭
اين گرگ دهــر آدميــان را كــه مي برد
هـر جا بَـرَد تمامي ما را كه مي خــورد
اين دشت بي حفاظت و صحراي پـُر خطر
اين گلّه را نــگر كه چه آرام مي چــرد
٭٭٭
گردشـت چرخ در همه جا مي برد مــرا
اين ظلم چرخ در همه جا مي زنــد مــرا
گردش كنـد و مي نهد آخر به زير خاك
خاكسترم كند به جهــان بـسپرد مــرا
٭٭٭
هزار مرتبــه گفتــم به مــردم گمــراه
چرا زِ روز قيامــت نمي شويــد آگاه
قبـول درگه معبـود خــود نمي گرديــد
چه مردمان و چه درباري و گدا و چه شاه
٭٭٭
در ملـك آفرينـش ما را كه ره ندانــد
در ملك فانــي اول مــا را به ره نهادنــد
ياران چه چاره داريـم بـر اختيـار ملكـش
بي اختيـار ما بود در ملك خـود بدادنــد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

نظرها
  1. کمال کمالی

    بهمن 20, 1400

    درودو سپاس بزرگوار

    دستمریزاد عزیز

    زیبا و قابل تامل است گرامی

    ارادتمند کمال

    🌹🌹👏👏👏👏

    • سلام و درود استاد
      سپاس از حضور پر مهرتان
      سربلند و پاینده باشید
      شاعر سال 1371 به رحمت خدا رفته اند
      خدایش رحمت کند ، الهی امین
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا