🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
رسیده مرز جنونم به هر چه بادا باد
زبان حسرت مجنون و کوشش فرهاد
ندارمت به که گویم که دوستت دارم
بگو اگر که به جایی نمی رسد فریاد
امان ز بودن خاموش و فصل بی مهری
امان ز فصل خراب شکفتن اضداد
در این زمانه که می روید از در و دیوار
دروغ های مجازی و مکر صد شیاد
کبوتری که نجابت شود بر او هشدار
به سادگی نشود لقمه ی چپ صیاد
پرند عشق و صفای حضور جانان باش
مشو چو گَرد پریشان به هر طرف در باد
چرا توئی که هنوزم لطافتی و حضور
گرفته ای به بغل سنگ سردی و بیداد
در انتهای دو عالم نوشته جوهر عشق
که رنگ مهر و محبت نمی رود از یاد
کجاست رنگ محبت کجاست گوهر عشق
مرا به حال خودم نیمه جان کنید آزاد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
تیر 28, 1398
درود برشما گرانقدر
دستمریزاد
🌿🌹🌹🌹🌿
پاسخ
تیر 28, 1398
بسیار سپاسگزارم از توجهتون جناب انصاری عالیقدر
🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 28, 1398
سلام و درود
بسیار زیباست
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 28, 1398
بسیار سپاسگزارم از توجهتون جناب معصومی عالیقدر
🌸🌸🌸🌸
پاسخ
تیر 28, 1398
سلام و درود بر حضرت ایمان
بسیار زیبا سرودید بزرگوار
خداوند یارتان باد
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
پاسخ
تیر 28, 1398
بسیار سپاسگزارم از توجهتون جناب استاد فاتح عالیقدر
سلامت باشید انشاءالله
🌷🌷🌷🌷
پاسخ
تیر 28, 1398
سلام و درود
در انتهای دو عالم نوشته جوهر عشق
که رنگ مهر و محبت نمی رود از یاد
دستمریزاد…
🌿💐💐🌿
پاسخ
تیر 28, 1398
بسیار سپاسگزارم از توجهتون جناب بایبوردی عالیقدر
🌷🌷🌷
پاسخ
تیر 29, 1398
که رنگ مهر و محبت نمی رود از یاد
نمی رود واقعا
درود بر شما. لذت بردم
پاسخ
بستن فرم