🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تبسم خداوند

(ثبت: 268280) اسفند 20, 1402 
تبسم خداوند

 

بگو آخر چه شعری می گشاید اخم نازت را
بگو با من چه سازی می فریبد انقباضت را

بگو از التهاب تلخ تنهائی که می سوزد
درون سینه تا صورت گل خندان بازت را

که می داند ولی شاید نماند فرصتی فردا
بگو تا بشنوم امروز گرمای نیازت را

نگو چون خوب می دانم که پشت چهره ی سردت
دلی پر جوش می بازد غرور یکه تازت را

به دام عشق افتادن و لبخند خداوندی
مبارک باد می باید شروع شور سازت را

نترس از عاشقی چون آنچه می ماند فقط عشق است
و آن شاید بچیند شاخه ی اخم درازت را

تن خاکی نمی فهمد سروش استجابت را
بیا با عشق معنا کن بلندای نمازت را

مسیر تلخ انسانی فنا ، حیف است اما تو
نرو با عشق برگردان مسیر انقراضت را

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):