🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دو كوهه

(ثبت: 242094) مهر 17, 1400 

 

هوا سرد ست و چادرهاى ما در پهنه ى اين دشت خاموش ست
شب چاردست و ماه هم بر فراز قله ى كوهست
و من تنها به دوشم يك كلاش سرد آويزان

صداى رعد و برق مى آيد از هرسو
و باران با تمام شدتش مى بارد اكنون بر سر و رويم
نگاهى بر بلنداى دو كوهه مى كنم اما
هزاران قطره ى باران
بروى چشمهاى خسته ام يكباره مى ريزند

به آهى گرم مى گردم
و گرماى دهانم را ميان دستهايم مى فشارم

هوا سردست و چادرهاى كوچك سردتر در پهنه ى دشتند
و من در زير باران
با نگاه سرد خود
بر كودكى هاى پر از احساس مى گريم

كنارى مى روم آهسته آهسته
و در آن سوى صخره
و در تنهائى شب
درون چادر سردم
بخوابى سرد مى خوابم

بياد نگهبانى آذرماه ١٣٥٩ در واحد مهمات گردان ٢٢٤ تانك
سد دز انديمشك. دو كوهه

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا