🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دیوونتم

(ثبت: 268140) اسفند 13, 1402 

 

نذاری منو بی خبر از خودت
که از غصه های تو دق می کنم
هنوز از سر شب که رفتی گلم
همش با خودم نغُ و نغ می کنم

چه می خواد مگه روزگار از دلت
که با تو همش سر به سر می زاره
برای خوشی های تو پس چرا
همش شرط اما اگر میزاره؟

الهی که بی غصه و غم بشی
خدا با دلت یار و همدم بشه
بخوابی و فردای صبح امید
غم کوله بار تو هم کم بشه

تو باید غزال غزل ها بشی
برام شعر ی از ارزوهات بگی
به چشمای ناز تو خیره شم و
برای من از عطر موهات بگی

خبر داری از من که دیوونتم؟
دلم بیقراره نگاه تویه
مگر وا کنی روسری از سرت
کمین کرده ی اشتباه تویه

سحر میشه شب های پر درد و غم
سپیده به این خونه سر می زنه
برو شک نکن دل خوشی عاقبت
میاد و به این خونه در می زنه

#بداهه

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    اسفند 13, 1402

    سلام‌

    ترانه ی زیبایی ست

    درودتان‌🌹

  2. صدیقه پناهنده

    اسفند 13, 1402

    درود .بسیار زیبا

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا