🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۸/۰۴/۳۱ |
| تعداد شعر: | 1280 |
| تعداد مطالب: | 234 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۱۳ |
چهره ی مادر تکید و قامتش در دم شکست
پرده ی تردید و غفلت بر دو چشمانم نشست
لحظه ای ناباورانه ذهن من در جستجو
زندگی با خاطراتش در غبار غم نشست
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
شهریور 5, 1399
🌹🌹🌹🌹🌹
با سلام و درود خدمت شما آقای همدانی عزیز
خداوند رحمتشان کند و به شما
صبر در فراق مادر عنایت کند
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 5, 1399
درودها جناب مروج همدانی ارجمند
زیبا و دردمند است شعرتان چونان عشق مادری …
خداوند روح ایشان را قرین رحمت خود گرداند
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 5, 1399
هزاران سپاس گرامي
پاسخ
شهریور 5, 1399
سلام و درود
روح شان شادمان
درجات شان والا
پاسخ
بستن فرم