🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
رد خاطره ها
لحظه هایی که مرا درخود من پاشیدند
شاهدند راز تو را ، در دل من تبعیدند
بهترینم تو مرا یاد نداری ، اما
رد احساس مرا ، خاطره ها هم دیدند
بین هر کوچهِ این شهر که باران خورده
مردمانیست که اسرار مرا فهمیدند
سهمِ من از تو فقط خاطره ای جامانده
خوب من، بی تو دگر خاطره ها تهدیدند
عاقبت ، مرگ مرا بی تو رقم خواهد زد
لحظه هایی که چرا بی تو دگر تمدیدند
خیره در باور احساس دلم می مانند
کوچه ها را قدِ مقیاس دلم سنجیدند
بعد رفتن چِقَدر سخت هجوم آوردند
روزهایی که به تقویم پر از تردیدند
بهاره صدرالساداتی
کتاب مشق باران
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مهر 25, 1400
درود بر شما
زیباست
قلمتان سبز🌹
پاسخ
مهر 25, 1400
باسلام ممنونم از لطف شما بانوی شعر🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم