🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 رقصان

(ثبت: 6830) مهر 19, 1397 

من عبارت توام

ساده و صمیمی

روان چون الفبای آب 

حروف شروعم 

بر زبان لحظه

با همه سادگی

هی تقطیع می  ش وم

امّا

ذرّه ، ذرّه ام

د ر تجانس آب  می رقصد

در بزم آفتاب رنگین کمان

بر فرا ز گردنم

پا روی پله پله ی ابران تیره

به منشوربرف  می رسم

در بیشمار ضلع و زاویه گم می شوم

رنگ می میرد در متن سپید

آنجا بست و بو سه در من گل می کند

به اینهمه زاویه 

که زاده از پنجره ی نگاهت

به صفر می رسم

پایین تر 

از انجماد می ترسم

هزار اوج در نگاهت پیداست

به بی جهت حیرت می دوم

کوکبه ی غبغب غلط خالی می شود…

میان تهی ، شبیه حباب

در خجلت باد به آب می روم

شب نمی ام 

به تر فند نگاه تو!

به دامان گلگون دریا چنگ می زنم…

درغبار سّم رخشان رخشنده توسن می شوم

ذرّه ای

به ارادت خو رشید می دوم…

سر از پای ناشناس می رقصم…

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):