🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 رقص هستی

(ثبت: 237792) فروردین 16, 1400 

بخش نخستین از قسمت اول مثنوی عشق

سَر، به”بِسم الله الرَحمنِ الرَحیم “
می نـهَم بر ساحتِ ربِّ کریم
می نهَم سَر، تا سَر افرازی کنیـم
پَرده ای از عشق را بازی کنیـم

عاشقانه از حریمِ سرِّ یار
می سرایم عشق را بهرِ نگار
از دلِ زیبا پرستِ بی شکیب
بشنو اکنون نکته هایی بس غریب
تا به ضدم بر نخیزند اهلِ قال
شعر من باشد تصاویرِ خیال
هست سیمرغ خیالم ، تیز پَر
آشیانش بر فرازِ تیشتر[1]
تیشتر اِستاره ی زیبایِ دل
تیشتر انگیزه ی غوغایِ دل
دیده ام سیمرغ ذهنم رام نیست
وحشی پروازِ من آرام نیست
عقل را گو دفتر خود را بِهِل[2]
بشنو اکنون نغمه ی سیمرغِ دل
مرغ پرواز ست و ره پیمای عشق
آشنا با وسعتِ دنیای عشق
گر براین دنیا درآیی از خدا
گونه گون بینی نگارم آیه ها
در دل یک ذرِّه اش کیهان بود
راهِ شیری یک اتم از آن بوَد
گر تو خود بر این اتم خوش بنگری
پی به رازِ آسمانها می بری
در فضا باشد اَبَر چالِ سیاه
در درونش نی خطا و نی گناه[3]
بَطنِ آن را عالمان پوییده اند
ذرّه اش را کهکشانی دیده اند
من به چشم جان بسی کاویده ام
در فضا خود بذر انسان دیده ام
بذر انسان بذر هر موجود را
بذر هرچه بود وهر نابود را[4]
دوست چون حاضر بود در مغز و پوست
نیست موجودی نگوید ذکرِ دوست[5]
ذرّه ها زین رو همیشه ذاکرند
بیش یا کم هرچه باشد شاکرند
ذرّه ها را این شعور ومعرفت
من نمی بینم که باشد بی جهت
عشق چون در ذرّه ها دارد حضور
ذرّه ها هستند بی شک با شعور
روحِ ذره ، روح ما ، روحِ خداست
وحدت از این رو دِلا آئین ماست
از تفرق نیست هرگز دین شان
وحدتی زیبا بود آئین شان
تا بپا سازند غوغایی ز نور
در دل هم رفته با شوق و شعور
واعتصم گویان[6] به وحدت می رسند
بعد از آن وحدت به قدرت می رسند
همّتِ عالیِ ذرّاتِ جهان
خلق سازد بس اَبَر نو اختران
کهکشان در کهکشان غوغایِ شان
جان فدای همّتِ والایِ شان
حاصلِ ناچیزشان خورشید ماست
قسمتی زانان همین سیاره هاست
گِردِ خود سیاره ها در چرخشند
وان همه بر گِردِ خور در گردشند
جاذبه دانم که از ذاتِ خداست
وان پدیده، هر چه خواهی در فضاست
ذرّه ها شوقِ و شکوه داورند
نقش ها ی ایزدی برجان زدند
لحظه لحظه عشق بازی می کنند
در فضا خورشید سازی می کنند
ضرب با مجذور نوری می شوند
ناگهان آغازِ شوری می شوند
زانفجار شوقِ شان باید که دید
چرخ های بی شمار آید پدید
بی نهایت کهکشان از ذرِّه ها
جمله می رقصند در اوج سما
رقص های کهکشان را دیده ام
نغمه های سازشان بشنیده ام

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):

نظرها 14 
  1. محمدعلی رضاپور

    فروردین 16, 1400

    ❤️🙏

    • طارق خراسانی

      فروردین 18, 1400

      سلام و درود

      سپاس از مهر حضورتان

      در پتاه خدا🌿🙏🌹🌿

  2. آرزو نوری

    فروردین 17, 1400

    درود بر استاد جان
    سال نو بر شما مبارک . روزگاری بهتر از این روزگار پیش رویتان باد. ایامتان قرین سلامتی و آرامش

    • طارق خراسانی

      فروردین 18, 1400

      سلام بر آرزوی عزیز و مهربان
      مدتی نبودید و نگران شده بودم

      سپاس از مهر حضورتان

      در پتاه خدا🌿🙏🌹🌿

  3. کبری محمدی

    فروردین 17, 1400

    دوست چون حاضر بود در مغز و پوست
    نیست موجودی نگوید ذکرِ دوست[5]
    ذرّه ها زین رو همیشه ذاکرند
    بیش یا کم هرچه باشد شاکرند
    ذرّه ها را این شعور ومعرفت
    من نمی بینم که باشد بی جهت
    عشق چون در ذرّه ها دارد حضور
    ذرّه ها هستند بی شک با شعور
    روحِ ذره ، روح ما ، روحِ خداست
    وحدت از این رو دِلا آئین ماست
    🌹👏🌹👏🌹👏🌹

  4. کبری محمدی

    فروردین 17, 1400

    سلام
    بسیار زیبا و عالی قلم زدید
    حظ کردم
    حیف نصف و نیمه ماند
    با این سروده یاد رباعی از مولانای جان افتادم
    تقدیم به قلم زیبایتان
    “”روزت بستـــودم و نمــی‌دانستــم
    شب با تــو غنــودم و نمـی‌دانستــم
    ظن برده بدم به خود که من، من بودم
    من جملــه تو بــودم و نمی‌دانستــم””
    🌹🌺🌹🌺🌹

    • طارق خراسانی

      فروردین 18, 1400

      سلام و بس درود

      سپاس از حضور مشوقانه و هدیه ی زیبایی که برجانم نشست
      مثنوی عشق حدود 2500 بیت است و بنده چند بیتی در رابطه با رقص هستی را انتخاب و نمایش داده ام

      در پناه خدا 🌿🙏🌹🌿

      • کبری محمدی

        فروردین 19, 1400

        سلام و عرض ارادت جناب خراسانی گرانقدر
        می آموزم در محضرتان و فقط حسم را از خواندن اشعار زیبای تان بیان میکنم، تنها کاری که از دستم برمیاید
        شما نه تنها نیازی به تشویق ندارید بلکه خود سرچشمه ی تشویق هستید
        پاینده باشید🌹🌹🌹🌹

  5. فروردین 18, 1400

    سلام درود بر استاد من بسیار زیبا روان و پر بار الهی
    بود و معرفتی و الهی این مثنوی یکی از شاهکار ها ی
    انگشت شمار می باشد

    ماه وجودتان در آسمان علم و ادب ایران زمین همیشه درخشان باد و روشنی بخش

    ای حضرت استاد شعرت همه ارشاد
    خوش باشی و دلشاد تاباد چنین باد

    خوش باشی و دلشاد تا باد چنین باد

  6. الهیار خادمیان صادق

    فروردین 18, 1400

    سلام و درود عرض ارات این مثنوی الهی یکی
    از شاهکارها انگشت نما از نظر زیبایی و روانی و
    پر محتوا یی خواهد بود ماندگار

    ماه درخشان وجودتان در آسمان علم و ادب معنوی
    ایرا ن زمین تا همیشه اثر بخش و سیال باد

    ای حضرت استاد شعرت همه ارشاد
    همواره دلت شاد تاباد چنین باد

    • طارق خراسانی

      فروردین 18, 1400

      سلام و درود

      سپاس از مهر حضور استاد عالیقدرم

      در پتاه خدا🌿🙏🌹🌿

  7. علی معصومی

    فروردین 18, 1400

    درود و ارادت
    جناب استاد خراسانی نازنین
    ◇◇◇
    بداهه ای تقدیم:

    مثنوی های بلندت شط نور
    ایه ای از لطف دل های صبور
    واژگانش بنده ی اسرار حق
    ایه ای در صفحه طومار حق
    هر کدام از مصرع این مثنوی
    می شود با مهر یزدان منجلی
    بیت بیتش مثل ماه و افتاب
    فصل فصلش بهتر از صد گنج ناب
    بَه چه توفیقی که یارت گشته است
    لطف حق آیینه دارت گشته است
    این بهای سر ذره پروری است
    خاک راهش کیمیا و سروری است
    هر کسی زین رشته موی برده است
    سر به راز تُو به تُویی برده است
    ما کجا و ذات پاک ایزدی
    بنده ای نزد خدای سرمدی
    تا به تقدیرش رقم زد عشق را
    لوح با رقص قلم زد عشق را

    🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿

    در پناه خدا

    • طارق خراسانی

      فروردین 18, 1400

      سلام بر دوست شاعر و فرزانه ام

      سپاس از بداهه ی بسیار بسیار زیبای تان

      در پناه خدا شاد زی 🌿🙏🌹🌿

  8. حمید گلی زاده

    مرداد 6, 1401

    خیلی عالی بود استاد عزیز

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا