🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ذرّه ها شوقِ و شکوه داورند
نقش ها ی ایزدی بر جان زدند
لحظه لحظه عشق بازی می کنند
در فضا خورشید سازی می کنند
ضرب با مجذور نوری می شوند
ناگهان آغازِ شوری می شوند
زانفجار شوقِ شان باید که دید
چرخ های بی شمار آید پدید
بی نهایت کهکشان از ذرِّه ها
جمله می رقصند در اوج سما
رقص های کهکشان ها دیده ام
نغمه های سازشان بشنیده ام
بوسه ها شان پر ز نور و آتشین
رقص ها زیبا، فریبا، دلنشین
خوشه هایِ کهکشان چون زلفِ یار
حلقه زد اندک نه، بلکه بی شمار
این همه بنگر نگارا با « اَبَر
خوشه های کهکشانی » ، در سفر
شد اَبَر خوشه ز نوع کهکشان
ذرِّه ای کوچک به قلبِ این جهان
طارق خراسانی _ مثنوی عشق_1387
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
مهر 22, 1400
سلام
بسیار زیبا و دلنشین هم سروده و هم تصویر
قلم زیبانویس تان همیشه نویسا
سپاس
🌹🌺🌹🌺🌹
پاسخ
بستن فرم