🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
رمضان
بزم مهمانی ماه رمضان بود و گذشت
جلوگاه کرم جان جهان بود و گذشت
مَثَل صبح قریبی که بلندای شبش
تا طلوع سحر و بانگ اذان بود و گذشت
عطش سینه دلدادگی و دلشدگی
برکت نان و کمی آب روان بود و گذشت
مثل پرواز پری در تپش ثانیه ها
در هوا خواهی اوج طیران بود و گذشت
در عبور از گذر کوچه ی همراهی ها
همه بود و نبود چمدان بود و گذشت
تا به خاطر بسپارد به کجا باید رفت
دل شیدا مرا خط و نشان بود و گذشت
فرصتی را که از این قصه به خاطر دارم
عکسی از آینه و آب روان بود و گذشت
♤♤♤
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
فروردین 25, 1403
سلام و عرض ادب استاد معصومی عزیز
بسیار عالی و زیبا قلمتان تابان و دلتان بهاری
پاسخ
بستن فرم