🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آن آتشی که به صحرا سپرده است
شايستگان زمينی به بالا کشيده است
ای وسعت رملهای داغ خضوع
پيداست عروج شهيدان رسیده است
در پهن دشت پُر از سنگ و دشنه ها
آلاله های سرخِ شهيدان دميده است
از داغِ زخمهای بد انديش ناکثان
انبوه اشک يتيمان چکيده است
چند روزی حضور شهيدان به جمع ما
انوار مهرشان به دلها نشسته است
پيشانيت اگر از عشق جان گرفت
ای رمل بهار نور به جانت تنيده است
در دل مگوی که نداری حضور عشق
صد سبوی شکسته ز مستی رهیده است
ما راه به سمت بقامان سپرده ايم
گُل واژه ی سعادت به ساحل دمیده است
ای رملهایِ داغِ بستان و فکه ها
بر جان , نسیم و عطر شهیدان رسیده است
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بستن فرم