🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
روشنای کوچه
بر گشا لعل لب شهد شراب آلوده را
مژده ای ده مردمان شهر خواب آلوده را
مثل خورشیدی که عزم بامدادان می کند
نقره ای کن چشمه ساران گلاب آلوده را
تا سپاری بوته ای نسرین به دستان صبا
پهنه صحرا بچیند مُشک تاب آلوده را
روشنای کوچه گردد پرتو سیمای تو
پرده برداری اگر ماه نقاب آلوده را
آی ای آرامش جان و جهان در دست تو
رخصتی ده روزگار اضطراب آلوده را
مثل ابری خیس باران با زلال قطره کن
خوشه خوشه صد بیابان سراب آلوده را
آخرین جام جهان در جستجوی عاشقی است
تا بنوشد باده ای از دُرد ناب آلوده را
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مهر 14, 1399
بادروود فراوان خدمت آقای معصومی عزیز
بسیار زیبا و چشم نواز
🌹🌹🌹🌹🌹
زنده باشید به مهر و بسرایید
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مهر 14, 1399
درود بر شما
عالی بود
لذت بردم🌺
پاسخ
مهر 14, 1399
درودبرشما بزرگوار…….عالی ……. 🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم