🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در نگاه مه و پروانه و شمع روی تو بود
چون شب آمد غزل از زمزمه ی موی تو بود
از ازل ياد رُخت بود و تمنای دلم
عشقِ ديدار تو در همهمه ی کوی تو بود
عارفان حلقه ی ذکری به تمنا زده اند
تا مگر جلوه کنی گلشنی از بوی تو بود
می بريزید که تا چشم ِ دلم باز شود
تا سحر چشم و دلم در گرو روی تو بود
شاهد و شمع و می و اشک اگر گُل می کرد
ميکده در گذر از غمزه ی دلجوی تو بود
اشکِ شمع و پر پروانه و آتش در دل
تا سحر تابش نور از خَم گيسوی تو بود
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بستن فرم