🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آب و آتش شبیه و همگن نیست
یک پریزاده جنسش از جن نیست
خاک آغوش ریشه خواهد بود
باد تا زنده هست، ساکن نیست
بی تو هر کوچه کوچه ای بن بست
راه، حتی نرفته ایمن نیست
آنکه خود ذات دلبری دارد
دل ربودن از او که ممکن نیست
از بهار آنچه می رود از یاد
بوی خوش عطر و وحشی دن نیست
روی ساحل نجو اثر از من
رد پای گذشته بر شن نیست
کودکی تا جوانی ام را برد
باز با من زمانه همسن نیست
دیده بودی چقدر آرامم؟!
حال ظاهر که توی باطن نیست
میشود هر نگفته ای فریاد
حرف چیزی شبیه مِن مِن نیست
ه.ج.ح 1.1.1400
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
فروردین 4, 1400
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
پاسخ
بستن فرم