🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بخشیده شب بر چشمهایم امتیازش را
در پای شب بوهاى شعرم ریخت رازش را
شب ماه بانويى ست با روبنده ى مشکی
نامحرمی هرگز ندیده روی بازش را…
چشم سياهش ساقیِ ابیات نورانيست
جز همنشينانش نمى دانند فازش را!
مهتاب را تک خوانِ جشن شب نشينى كرد
تا با سپيده بشكند خورشيد، سازَش را!
با ماه كامل اُخت شد تا منتشر سازد
اشعار مجنون پرورِ غيرمجازش را
ديوانگان رو به نگاهش قبله مى سازند
وقتى كه مى گيرند دستِ عشقبازش را
بر ساقه ى اندام تردِ ياسِ خواب آلود
آهسته مى پيچد پرِ چادر نمازش را
عطر خوش لالايى اش وقتى كه مى رقصد
محبوبه ى شب می کِشد تا صبح نازش را
هر نوعروس ياس، مى داند كه دست شب
آماده كرده خوانچه ى سبزِ جهازش را
وقتی که خوابش می بَرَد زیر لحاف نور
شب، مثل من، هر بار شعر اعتراضش را….
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
تیر 18, 1397
سلام و درود به بزرگ بانوی پاک
فقط به این مختصر بسنده می کنم :
خوشحالم در این عصر شاعری توانا را می شناسم .
در پناه خدا شاد زی
پاسخ
تیر 19, 1397
درودها خواهر ارجمند و زیباسرا ، سرکار خانم آرامش…
مثل همیشه ، بی نقص و منحصر به فرد …
سپاس از خلق این همه زیبایی …
توفیقتان روز افزون باد.
پاسخ
تیر 19, 1397
سلام غزل گرامی خیلی زیبا بود
فقط روبنده ی مشکی را به جای
روبند استفاده کرده اید زیبا نیست
ما به روبند در صحبتها نمی گوییم روبنده
شعری به این زیبایی این حرف
خیلی به این شعر تحمیل شده
ونازیباست
پاسخ
بستن فرم