🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۸/۰۴/۳۱ |
| تعداد شعر: | 1281 |
| تعداد مطالب: | 234 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۱۳ |
به باده وضو کرده ام به تاک ها افطار
به میکده سجاده ام و ذکر او بسیار
من از تهاجمِ فقه و اصول و اخباری
به دیر و کُنشت رفته ام , به شب بیدار
گذشت عمر کوتاه به بحث و جدل
ز هر قلم و کاغذی , شدم بیزار
کلام شیخ و مدعی نکرد درمانی
به دردهای زمانه , گشته ام تبدار
نه درس و استاد , نه منبرِ وعظی
فشردم به دو انگشت , گوش خود بسیار
به حجره های ریائی و اخذ یک مدرک
چه گویمت ز عاقلان , از این پند ار
نصیب ما ز قیل و قال , نبود جز نان
ز رنج ها ساخته اند , ضریح و کاخ بسیار
کجاست ثروت انبوه چه شد بر این ملت
کجا شد این نعمت , چرا شدیم بیمار
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم