🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
عمر من و سرنوشت گرچه به بادی گذشت
لطف زیادی نمود مثل خرامی گذشت
من که صنم پیش روست در بغلم راحت است
عمر گرانسنگ را باد به شادی گذشت
چشم تو باید در این رهگذران چون روند
عشق، چراغی شود هرکه رود، کی گذشت
من به فدایت شوم هر نگری میکنی
جان به لبم میرسد از دل و جانی گذشت
میکنم از سرنوشت، بی گله چون این نوشت
راحت جانم نوشت سر به تمنی گذشت
آخر این سرنوشت به سروسامان رسد
تا که به خود آمدبم عمر زیادی گذشت ./
بابک قدمی واریانی “ققنوس”
جمعه 1400/10/10
وزن دوری :مفتعلن /فاعلن//مفتعلن /فاعلن
ممنون از وقتی میگذارید.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
دی 11, 1400
. درودها نثارتان 🌺
.
. میکنم از سرنوشت، بی گله چون این نوشت
. راحت جانم نوشت سر به تمنی گذشت
.
. عالی و فوق زیبا . . آری عمر است که چونان باد می گذرد و آدم ها غافل !!!
. روزگارتان شاد و خرم باد 🌺🌿🌹🌿🌺
پاسخ
دی 11, 1400
سلام و دروووود جناب واریانی
بسیار زیبا
پاسخ
بستن فرم