🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
این چندمین پاییز این قرن است ؟
این چندمین سال پریشانی ست ؟
این چندمین فصلی ست می باریم ؟
این چندمین ماه است بیداریم ؟
ما بَرده ی ، صد عادت و تکرار
ما یک قبیله ، خواب یا بیدار
ما زنده در “اکنون” خود هستیم
ما می نخورده ، لول و سر مستیم
در فصلِ تب دار زمین هستیم
در اَصل ، از اوّل همین هستیم
در چهار فصلِ وعده های پوچ
در خاطره غرقیم و فکر کوچ
اینجا میان نفت ، بی چیزیم
اینجا هزارن فصل ، پاییزیم
اینجا درونِ کوچه سرگردان
اینجا پناهی نیست جز باران
گفتم میان شهر کوران اَم ؟!
گفتم هجوم باد و بورانم ؟!
گفتم که کامم تلخ و گس میشد؟!
گفتم قناری بی نفس میشد ؟!
آه از … هزاران برگ خشکیده
آه از … دل و یک قلب رنجیده
آه از … تمامِ سوژه های غم
آه از … من و این شعرها از دَم !
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
آبان 3, 1399
درد بر شما بانو جلیل پور گرامی
زیبا ست
لذت بردم از اشعار پاکتان
زنده باشید به مهر
💐🙏💐
پاسخ
آبان 3, 1399
سپاس بیکران از توجه و همراهی شما
جناب مهدی پور گرامی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
پاسخ
آبان 3, 1399
درود بر شما
عالی و دل انگیز قلم زدین
لذت بردم از شعر نابتون
در پناه حق
پاسخ
آبان 3, 1399
نوش نگاهتان 🍃🍃🍃🍃
سپاس از حضور و پیام دلگرم کننده ی شما
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
پاسخ
آبان 3, 1399
درودها
شعری دردمند و زیبا بود
رسالت قلم وقتی که درست انجام شود نتیجه همیشه زیبا است
مانا و نویسان باشید🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
آبان 3, 1399
با سلام خدمت شما جناب نژادیان ارجمند
حضور و همراهی و پیام شما بسیار باعث افتخار و دلگرمی بنده ست .
پاینده باشید 🍃🍃🍃🍃🍃
پاسخ
بستن فرم