🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شبی در پاره ی ماهی نمایان گشت روی تو
تماشایی شده خال لب و کنج گلوی تو
نسیم یاد تو پیچید بر پیشانی قلبم
مسافر می شوم، مقصد حوالی های کوی تو
پریشان خاطرم، وقتی که می خندی گرفتارم
سر و کارم گره خورده به احوالات موی تو
شبیه عاشق پژمرده حالی که به مسجد رفت
نمازی خوانده ام، قبله نما برگشت سوی تو
خدای من چه دینی شد؟! به ایمانم یقین دارم
که بی شک می برد روزی تمام آبروی تو…
خراب آباد خواهی شد، شبی فریاد خواهی شد
اگر پیدا کنی آن را که باشد آرزوی تو…
معصومه بیرانوند
۱۳۹۹۰۴۲۰
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
تیر 22, 1399
سلام و درود
غزل زیبایی ست
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
تیر 22, 1399
سلام
خیلی ممنونم استاد
پاسخ
تیر 22, 1399
سلام
قلم توانایی داری وغزلی زیبا سروده وروان وموجز وسلیس آفرین
پاسخ
تیر 23, 1399
سلام و درود،
خدا قوت فرهیخته ی گرانقدر!
لطفا در تازه ترین کارگاه شعر پاک، ما را از همراهی تان بی بهره نگذارید. در خدمت تان هستیم در👇👇👇
http://sherepaak.com/229259/–
پاسخ
بستن فرم