🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سم مهلک

(ثبت: 225722) اردیبهشت 5, 1399 

 

« سَم مُهلك »

اي ياوران چه سمّي ، شيطان به كام ما كرد
آن سَم مُهلكش را ، كي مي توان دوا كرد
شيطان بي عدالت ، بر ما چرا جفا كرد
در كار عدل يزدان ، غِش و دغل بنا كرد
آدم كه بُد به جنّت، مأوا و مسكن آن
تزوير و حيله بنمود، از جنّتش جدا كرد
عيسي(ع) ابن مريمي را، در دام خود بياورد
تا ويليام رومي ، داري بر آن به پا كرد
بعد از زمان آدم ، موسي(ع) كليم حق را
از ظلم و جور فرعون، از منزلش جدا كرد
هر كس بشد پيمبر، شيطان بر آن جفا كرد
آخر خليل حق را ، در آتشي رها كرد
سرخيل مسلمين را ، در مكه دشمني كرد
بوجهل و بولهب را ، در مكه كيا كرد
آن قوم كينه جو را ، با آنچه روبرو كرد
سفيان پير خودخواه، صد كينه اش به پا كرد
شيطان به حزب شيطان، همدست وهم صدا شد
از شهر خود بيرون ، پيغمبر خدا كرد
شيطان بر آن محمد(ص) ظلمي اضافه بنمود
با حزب بولهب ها، جنگي به مصطفا كرد
قومي ديگر برانگيخت، قصب خلافتش كرد
بعد از پيمبر ما ، بر شير حق ، جفا كرد
ابن ملجم لعين را ، بسيار ياوري كرد
تا شيرحق علي(ع) را، مغز سرش دو تا كرد
بر ما بسي جفا شد ، از ياوران شيطان
از روز اول اين جور، شيطان به ما جفا كرد
امروز باز شيطان ، رفتار نيك ما را
با مردمان بدكار ، پامال خاك ره ها كرد
افراد حق هميشه ، در امر حق بكوشند
شيطان زِ روز اول، حزبش زِ حق جدا كرد
بنگر زِ روز اول، هر كس به راه حق بود
جور و جفاي شيطان ، پامال هر نابجا كرد
تصديق نيك وبد كرد، هركس براه حق بود
در راه حق شناسي ، بايد كه جان فدا كرد
افراد حق هميشه ، تنها بُـدند و بي يار
اجماع حزب شيطان ، زحماتشان فنا كرد
اي پيروان شيطان ، بنما نظر به شيطان
مردود امر حق شد ، از بندگان گدا كرد
شيطان كه از جهان رفت، حزبش شدن فراوان
آن حزب ابلهش را ، دلشاد و دلربا كرد
هركس بشد پيمبر ، تا حرف حق بفرمود
شيطان بر آن پيمبر، صد جور و صد جفا كرد
كردار ما هميشه بر دست آن لعين است
ما را وظيفه اينست، كردار از آن سوا كرد
اي ياوران بيائيد ، فكري زِ نو نمائيد
كي فكر شوم شيطان، ما را زِ خود رها كرد
اين مردمان بدكار ، بد را زِ خود نـبينند
از ديگران بـبينند ، بد را اگر ندا كرد
شيطان حيا ندارد ، شرم از خدا ندارد
در مُلك آن خداوند ، كي از خدا حيا كرد
مردم به وعده هايش ، برد آن به راه باطل
با هركه وعده بنمود، بر وعده كي وفا كرد
نيرنگ و كينه هايش ، تزوير و حيله هايش
غِش و دغل فراوان ، در كار و بار ما كرد
چندان هزار مردم ، خوردن فريب شيطان
آن يك نفركه باشد، شيطان زِخود رضا كرد
تك تك زِ منبريها ، خوردن فريب شيطان
خوردن فريب شيطان، با دلق و با عبا كرد
اهل خِرد نـخوردن، اصلاً فريب شيطان
هر با خرد كه از حق، تقليدش ادعا كرد
دريا دلان توانند ، از ماديات گذشتن
دل را زنند به دريا ، در بحر حق شنا كرد
بر ضد كار شيطان ، صحبت مكن حسن تو
اين دشمن قوي را ، نـتوان فنا كرد

٭٭٭

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا