🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
با شب ِ گیسوی ِ تو یلدا نمی خواهم دگر
با طلوع ِ روی ِ تو فردا نمی خواهم دگر
شب چه کوتاه است چون زلف ِ تو آویزان شود
مثل اقیانوسی و دریا نمی خواهم دگر
***********
بوسه ها دادی به روی و گونه ی کال انار
قلب او از طعم لبهای تو با خون رنگ شد
قرمز ِ لبهای ِتو در ریشه و رگهاش ریخت
سینه چاکی کرد و در یلدا چنین دل تنگ شد
************
مثل یلدا که چه دیر آید و بَس زود رَوَد
پس تو تعجیل نکن ، زود نَرو ، طول بِکِش
من که زندانی ِ اوهام و خیالات ِ توٲم
نقشی از خود به دَر و بر تَن ِ سلّول بکش
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
آذر 21, 1402
احسنت بسیارزیبا قلمتان نویسا لذت بردم دستمریزاد 👏👏🌺
پاسخ
آذر 22, 1402
ممنونم از لطف شما خانم ترکاشوند عزیز🙏🙏🌺🌺
پاسخ
آذر 22, 1402
سلام و درود بر شما
خیلی قشنگ بودن
عالی
پاسخ
آذر 27, 1402
ممنونم از توجه و لطف شما خانم بیرانوند عزیز🌺🌺🌺
پاسخ
آذر 22, 1402
جناب زارعی ارجمند
بسیار زیبا سروده ایدودرود بر شما
قلمتان سرسبز باد
👏🌸🌿👏💐🌿🍃
پاسخ
آذر 27, 1402
سپاسگزار توجه شما هستم خانم خیاط پیشه بزرگوار🌺🌺🌺🌺
پاسخ
بستن فرم