🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سپکو ۰۰۱

(ثبت: 13877) بهمن 20, 1397 

♡ به پا میخیزم
برای کاشتن گلی
بر پای لب های تو

♡ خیلی بی طاقتم
دست هایت را بده
حوصله ام سرحال آید
تا طاقتم طاق نشده.

♡ در برابر تو اقرار می کنم
زمین می‏ خورد زندگی ام
بدون تو.

♡ در برابر همه خواهم گفت:
دوست داشتنت
همه کار من است.

♡ زمستانی سخت در پیش است
نیستی و
گرم گرفته با من
سرمای بی مهر زمستان

♡ خیالت را بگو
سر به هوایش شده ام
هرگز از یاد نمیرود
خیال دوست.

♡ به کاری مشغول ام نکن
بگذار بشمارم
لحظه لحظه ی
با تو مشغول بودن را.

♡غرق هرچه میشوی
روزی ترا پس میزند
مثل دریا
و حکایتِ غرق شده هایش.

♡ داغ ات جا مانده
بر دلم
مثل جای لنگه کفش
بر آسفالت داغ.

♡ بیا فاصله را کم کن
که بی آغوش تو
من بی سرزمین ترین
اسیر غربتم
از دستانم تا آغوشت
فاصله برابر با دلتنگی ست.

 

 

سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

نظرها
  1. مازیار نژادیان

    بهمن 23, 1397

    درودها

    گاهی طاقتت باید طاق بشه

    به قول بامداد بزرگ

    ناز انگشتای بارون تو باغ ام میکنه

    وقتی این طاقت طاق شد میشه از زیرش به نرمی عبور کرد و سرود عاشقانه خواند برای گل هائی که کاشته اید.🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    • زانا کوردستانی

      بهمن 25, 1397

      درود و صد درود

      سپاس از لطف و نظرتون بزرگوار

      پاینده باشید

      🌺🌺🌺🌸🌸🌸

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا