🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سیاهیم هنوز
عابر و رهگذری مانده به راهیم هنوز
مانده در مرحله ای گاه به گاهیم هنوز
اختران را به شب تیره خود باخته ایم
محو در پرتو افتاده به چاهیم هنوز
خبر از مشرق پاینده خورشید رسید
ما در این دایره بیگانه ماهیم هنوز
رفته از خاطره ها بود و نبودی که نبود
گرچه بی نام و نشانیم و سیاهیم هنوز
دین و ایمان سر همراهی ما داشت ولی
مثل هر گمشده بی پشت و پناهیم هنوز
نام گندم به سر سفره ی آدم نبرید!
به تقاص پدری غرق گناهیم هنوز
خون هابیل که بر گردن قابیل افتاد
از همان ثانیه در شیون و آهیم هنوز!
♤♤♤
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
مهر 9, 1402
نام گندم به سر سفره ی آدم نبرید!
به تقاص پدری غرق گناهیم هنوز
دقیقا همین است . یکی با انتخابش ، سرنوشت چند نسل بعد از خود را هم تحت تاثیر قرار می دهد
پاسخ
مهر 9, 1402
نام گندم به سر سفره ی آدم نبرید!
به تقاص پدری غرق گناهیم هنوز
خون هابیل که بر گردن قابیل افتاد
از همان ثانیه در شیون و آهیم هنوز!
سلاماستادگرانمهر
این دو بیت مکمل هم هستند مانای عزیز درست میفرماید که:
یکی با انتخابش ، سرنوشت چند نسل بعد از خود را هم تحت تاثیر قرار می دهد
بنده اعتقاد دارم هم خودم را سوختم هم نسل های آینده را ،شب های تاریکتری را پیش رو داریم.
خدا آینده جوانان ما را ختم یه خیر گرداند
در پناه خدا🌿
پاسخ
مهر 9, 1402
درودتان باد جناب استاد معصومی ادیب گرانقدر 🌞
غزل به حق ارجمندی سروده اید ژرف در نگر و اندیشه 🍀🌺🌹🌸🍃
زنده باد 👏👏👏💯💯💯🌸
حظ وافر بردم 🍀🌺
پاینده باشید و سرفراز مانید و هماره نویسا
🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌱
پاسخ
مهر 9, 1402
استاد ارجمندم
شاعر توانا
واقعا آرزو می کنم روزی غزلی به این پختگی و زیبایی بنویسم
خواندمش و میل دوباره و چند باره خواندنش در دلم موج زد
بسیار زیبا بود و ظریف
لذت وافر بردم
سپاس
پاسخ
مهر 9, 1402
مثل همیشه عالی👏👏👏💐💐💐
پاسخ
مهر 10, 1402
درود جناب معصومی
«به تقاص پدری غرق گناهیم هنوز»
بسیار زیبا
👏👏👏👏
پاسخ
بستن فرم