🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
امشب
در چکاچک اشکها
بالینم خیس خاطرهٔ تو بود
در دالان تاریکِ زمان
اما به روشنی روز
باز بر لبانت شکوفهٔ لبخند می دیدم
و شمیم شرجی لیموانت
دگر باره جانی تازه دمید در شامهٔ خشکیده ام ….
ای دریغا!!
که رودِ روانِ روز
محو کرد شبِ دل انگیزم را
بی آنکه شسته باشد خطی از دفترِ خاطرات تو …
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
فروردین 8, 1402
درود و عرض ارادت….احسنت ؛ زیبا و دلنواز سروده اید.
پاسخ
فروردین 8, 1402
بسیار سپاس از لطفتان استاد ارجمندم
پاسخ
فروردین 8, 1402
درود بهره بردم با آرزوی توفیق الهی برای شما 🌷🌷
پاسخ
فروردین 8, 1402
بسیار سپاس عزیز و ارجمندم زنده و پاینده باشید
پاسخ
فروردین 8, 1402
درودبرشما خیلی زیباست
موفق باشید.
🌺🌺🌺
پاسخ
فروردین 8, 1402
بسیار سپاس از لطفتان ارجمند و گرانمایه
پاسخ
فروردین 8, 1402
طبق معمول زیبا و شیوا سروده اید 🌺
آرزوهایتان دست یافتنی 🌺🌺
پاسخ
فروردین 8, 1402
بسیار سپاس از مهرتان استاد ارجمندم
پاسخ
فروردین 8, 1402
سلام و درود
بسیار زیبا
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
فروردین 8, 1402
بسیار سپاس از مهرتان استاد ارجمندم
پاسخ
فروردین 9, 1402
سبک خاصی را دارید که به نظرم پتانسیل خوبی دارد
پاسخ
فروردین 9, 1402
بسیار سپاس از مهرتان گرانمایه
پاسخ
فروردین 9, 1402
🌷شعرتان بسیار زیباست، حیف که این بنده حقیر از درک مفهوم این سبک شعر محروم است. برقرار باشید.
پاسخ
فروردین 9, 1402
بسیار سپاس از لطفتان ارجمند و گرانمایه مفهوم شعر واضح هست اما احتمالا سبک شعر برایتان غریب باشد به هر حال قدم بر دیدگانم نهادید و محتاج انتقادات جنابعالی و همه بزرگان هستم
پاسخ
بستن فرم