🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 شهرآشوب

(ثبت: 265608) آبان 24, 1402 

 

تماما دلبری و عشوه و نازی چرا تو؟
به این حد محشر و زیبا و طنازی چرا تو؟

چرا با دیگران از هر لحاظی فرق داری؟
شبیه قصه ها و مثل اعجازی چرا تو؟

تو را در بیت های حضرت حافظ نخواندم؟
همان شیرینِ شهرآشوبِ شیرازی چرا تو؟

معمای نگاهت را گشودن سخت باشد
پر از شُبهه، پر از سِحر و پر از رازی چرا تو؟

میان این همه آدم که سرتاسر شبیهند
بزرگ و با شکوه و ناب و ممتازی چرا تو؟

در این دنیای بی رویای پرتکرارِ با درد
پر از شور و پر از رویای آغازی چرا تو؟

چرا با لحن خود دل را به آتش می کشی؟ هان؟
تداعیِ صدای سازِ شهنازی چرا تو؟

همیشه بر سر جنگی و دائم اخم داری
عزیزم با منِ عاشق نمی سازی چرا تو؟

نمی میری اگر یک بار هم با ما بخندی
گل نامهربانم! غدّ و لجبازی چرا تو؟

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    آبان 24, 1402

    میان این همه آدم که سرتاسر شبیهند
    بزرگ و با شکوه و ناب و ممتازی چرا تو؟

    سلام‌ حمید رضای عزیز

    قلم جادویی ات را باید بوسید

    در پناه خدا 🌹🌹🌹

  2. مهدی سیدحسینی

    آبان 28, 1402

    درود بر شما جناب گلشن
    قلمتان نویسا 🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا