🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 شوری نمانده

(ثبت: 259659) اردیبهشت 24, 1402 

 

از پهنه ی احساس، فقط حاشیه مانده است
از قالبِ جان دار غزل، قافیه مانده است

از نسل خوش آوای زنانه، اثری نیست
یک صفحه ی خَش خورده ای از مرضیه مانده است

رفت است دگر خسروی آواز از این کوی
در حنجره ی زخم هنر، مرثیه مانده است

شادی شده محدود در اَنبان تحجر
در محبس بی پنجره و زاویه، مانده است

افتاده زمین، ساعتِ خوشبختی این قوم
غم در نفسِ عقربه ی ثانیه مانده است

آوار شدهِ خانه ی میراثی جمعی
امدادگری با هدفِ تجزیه مانده است

معلوم نگردید چه شد گنج خزانه
از آنهمه سرمایه کمی فرضیه مانده است

کَس نیست که پایان بدهد بر خبر درد
قانون عمل در بغل توصیه مانده است

زیبا نشود چهره ی افسرده ی این مُلک
تا پرده ی اشک است که در قرنیه مانده است

با اینکه مغول نیست کنون باعث وحشت
تاراج گری باز در این ناحیه مانده است

افسوس و صد افسوس و صد افسوس کز ایران
چندیست همین ملّتِ بی روحیه مانده است

 

 

 

 

نقدها
  1. مهرداد مانا

    اردیبهشت 24, 1402

    غزل زیبای تان از چند منظر قابل ستایش است

    اول از تنگنای قافیه ها که سرفراز بیرون آمدید . چون واقعه قافیه ی سختی بود و سخت تر از آن تناسب ابیات با قافیه هایش و حفظ خط عمودی شعر .

    دوم دوست گرامی نقد تحجر مرا یاد بسیاری از کتابها انداخت و این را اضافه کنم که ما تحجر را فقط در حوزه ی مذهب حس می کنیم . حال آنکه هر عقیده ای که خود را ازلی و ابدی بداند ، دچار دگماتیسم می شود . ما در میان آتئیستها هم متحجر کم نداریم . حتا دوستانی که حاضر نیستند یک خط نقد در مورد عملکرد ” نیزه ی پارسی ” را تحمل کنند . آنها نیز شبیه طالبان و داعش و سایر متحجرین هستند .

    سوم در شعرتان حس خشم و حسرت به خوبی منتقل می شد و این برای یک شاعر نهایت سعد است که همان را بسراید که در اوست . و دیگران را نیز با خود همگام و همرای کند

    چهارم اگرچه شعر _ به عقیده ی بسیاری _ نمی تواند خالی از رسالت باشد . اما همان شعر رسولانه و دغدغه مند نمی تواند به بهانه ی تقدم محتوا از صور تخیل و صناعات لطیف خود را تبرئه کند . و شما دقیقا در این اثر نشان داده اید که از عهده ی رسالت و ظرافت به شکل توامان برآمدید . محض عبرت خود و دیگر دوستان چند نمونه را می نویسم :

    پهنه ی احساس ( اضافه ی تشبیهی )
    قالب / غزل / قافیه ( مراعات نظیر )

    حنجره ی زخم هنر
    اَنبان تحجر

    افتاده زمین، ساعتِ خوشبختی این قوم
    غم در نفسِ عقربه ی ثانیه مانده است ( ساعت / عقربه / ثانیه )

    جمع و تجزیه ( قرینه و تضاد )

    با اینکه مغول نیست کنون باعث وحشت
    ( تلمیح )

    البته بیان این بدیهیات جسارت محض بود . اما ماناست و تریپ گستاخش در محضر اکابر . و امیدی که به عفو و خطاپوشی دارم . چرا که همه جا دیوانه را می بخشند

    • معین حجت

      اردیبهشت 24, 1402

      سلام و عرض احترام استاد مانای گرامی و بزرگوار، از ابراز محبت، نقد و بررسی استادانه ی جناب عالی کمال سپاس را دارم، از اینکه سروده این کمترین را قابل دانستید تا بدین زیبایی تحلیل نمایید، مفتخرم …
      البته لازم می دانم اینجانب نیز نقدی جدّی بر غزل خودم داشته باشم، همانطور که حتما شما و سایر استادان فرهیخته نیز متوجه شده اید، قوافی استفاده شده در سروده ام چنانچه بر طبق نظر عروض دانان قدیم و سنت گرا مورد بررسی قرار گیرد دارای ایراد است و طبق قاعده باید سه حرف پایانی از هر قافیه مشترک می بود. مانند ناحیه و روحیه که در حروف (حیه) مشترکند ولی تمامی قوافی مورد استفاده من فقط در حروف (یه) مشترک می باشد که به اعتقاد حقیر و تعدادی از عروض دانان معاصر، استفاده از این نوع قوافی در شعر موزون امروزی قابل اغماض است…
      آنچه برایم در شعر کلاسیک در اولویت قرار می گیرد ابتدا غنای محتوی و سپس بهره گیری بجا و زیبا از آرایه های شعری و ترکیبات بکر امروزی به همراه رعایت کامل نکات دستوری و وزنی ست…
      لذا با وجود تذکر تلفنی بجا و صحیح استاد عزیزم جناب خوش عمل، به دلایل ذکر شده استفاده از این نوع قوافی را حتی با وجود ایراد عروض دانان سنتی و محترم، مجاز می دانم …
      مجدد از شما جناب مانا و البته از استاد نکته بین ، دانشمند و مهربان جناب خوش عمل کمال سپاس را دارم …

نظرها 10 
  1. طارق خراسانی

    اردیبهشت 24, 1402

    سلام و درود

    شعر جانسوز آن استاد گرامی را خواندم و افسوس میخورم بر خودمان که دوباره مغلوب فرهنگ تحجر شده ایم.
    اسلام از دیدگاه متحجرین همین چیز هایی ست که 43 سال است می بینینم یک سوی پیشرفت دانش و از سوی دیگر پس رفت فرهنگ و از یکطرف وحشی گری و بربریت تحجر.
    اگر آهنگ و صدای خوش حرام و برخلاف خواسته خداوند سبحان بود چرا در بزم آفرینش این همه نغمه زیبای پرندگان و سرود جویباران و رقص برگ ها و شاخه های دلنواز را خدا برای موجودات فراهم کرده است؟
    غزل انتقادی جانانه ای ست
    دلمریزاد

    در پناه خدا🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱

    • معین حجت

      اردیبهشت 24, 1402

      سلام و عرض ارادت استاد طارق عزیز ..‌.
      سپاس از توجه و ابراز محبت شما …
      بله مبحث تحجر جای صحبت فراوان دارد، ای کاش آیندگان بتوانند برایش چاره ای مناسب بیابند …

  2. ادریس علیزاده

    اردیبهشت 24, 1402

    درود بیکران بر شما که خواندم و تحسین تان گویم برای سروده ی شما ، شاعر گرامی که آنچه سرودید ، صداقت را بر عرصه تزویر دواندید و آواز بلندی سر دادید بر آنان که تمایل به دیدن ندارند در حالیکه امکان دیدن در آنان بوده و نیز شنیدن حقایق .

    • معین حجت

      اردیبهشت 24, 1402

      عرض احترام جناب علیزاده گرامی …
      خرسندم از اینکه سروده این حقیر مورد توجه شما دوست فرهیخته و بزرگوار قرار گرفت …
      سپاسگزارم …🙏🙏🙏💐💐💐

  3. علی معصومی

    اردیبهشت 24, 1402

    درودها بر جناب حجت نازنین
    💐👏👏👏👏👏
    بسیار زیباست

    ♡♡♡
    گفتم که مگر شاغل این حیطه نبودی؟
    گفتا که از اخراجی ما تسویه مانده!

    گفتم چه کسی می دهدت خرج مخارج؟
    دستی به اشاره که همین کلیه مانده !

    ایمان و عقیده همه اش در پی نان رفت
    از آتش و فردوس برین غاشیه مانده

    بودار ترین خودرو شاسی ته مجلس
    در عطسه وارونه ای از انفیه مانده

    یک آه و دمی در قفس سینه شان کو
    یا اینکه فضا از نفس و تهویه مانده

    انگار کسی در پی احقاق حقی نیست
    از حوزه اسلام چه در علمیه مانده ؟

    قومی پی جراحی سرمایه و ارز اند
    هرچند به درمان شدنش تنقیه مانده

    هر لایحه ای که نظر صلح و صفا داشت
    در کارگروهی سر اصلاحیه مانده

    گفتم که فلانی همه اش آن ور آب است؟!
    خندید که : “وی بین دو اجلاسیه مانده!”

    ✍چند بیتی تقدیم

    • معین حجت

      اردیبهشت 24, 1402

      سلام مهندس جان …
      سپاس از حضورتان و سپاس از بداهه ی ارسالی …دم شما گرم استاد معصومی …💐💐💐🙏

  4. طلعت خیاط پیشه

    اردیبهشت 25, 1402

    جناب حجت ارجمند
    از قلم زرنگارتا ن لذت بردم و از حضور گرم اساتید محترم آموختم
    پاینده باشید همشهری هنرمند.
    🙏🌹🌹🙏🌹💐🍃

    • معین حجت

      اردیبهشت 25, 1402

      سلام بانو خیاط پیشه گرامی…
      شما همیشه به این کمترین لطف دارید بانو…
      سپاسگزارم🙏🙏🙏💐💐💐

  5. برهان جاوید

    اردیبهشت 25, 1402

    زیبا نشود چهره ی افسرده ی این مُلک
    تا پرده ی اشک است که در قرنیه مانده است

    درود استاد حجت گرامی
    دستمریزاد
    سپاس از نشر این شاهکار

    👏👏👏🌹🌹🌹

    • معین حجت

      اردیبهشت 25, 1402

      درود جناب جاوید …
      سپاس از محبت شما …
      بزرگوارید🙏🙏🙏💐💐💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا