🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 صبور

(ثبت: 214380) شهریور 13, 1398 

تو با صدای خنده‌ات، مرا صبور میکنی
از این جهان لعنتی، همیشه دور میکنی

نفس‌کشیدنم شده، طنین خنده‌‌های تو
بهانه های عشق‌ را، به خنده جور میکنی

مرا به اوج می برد، تبلور نگاه تو
به رهگذار سینه‌ام، تو تا عبور می‌کنی

تناسب تو با جهان،نفس برای زندگی‌ست
نیامدی،،،بدان فقط…مرا به گور می‌کنی

تشعشع حضور تو،،ترانه های مهر و ماه
بدون تو…بدان که این زمانه کور می‌کنی

تمام عمر را فقط، به راه تو نشسته ام
به جای مهربانی‌ات، چرا غرور می کنی

تو شاه بیت بودنی، که در خیال عاشقم
برای شعر زندگی، فقط خطور می‌کنی

نه‌میشود بتو رسید،نه‌میشود زتو گذشت
فقط بساط مرگ را، بخنده سور می‌کنی

قرینه‌ی من و تو را، کنار هم کشیده‌اند
به نازک خیال خود،،مرا جسور می‌کنی

تو”کوه نور نادری”،که درخیال من فقط
تداعی تبلور تر بلور می‌کنی

#علی_سلطانی_نژاد

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    شهریور 13, 1398

    سلام و درود

    موفق باشید

    در پناه خدا 🌿👏👏👏🌿

  2. مينا امينی

    شهریور 13, 1398

    درود هنرمند
    مانا باشید
    قلمتان سبز💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا