🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 صحرا

(ثبت: 241547) شهریور 12, 1400 

 

تهران چه فرقی میکند با شهر من وقتی
خالیست از تو دائما کوچه خیابانش ؟
من دیده بودم در خودم صحرای غمگینی
که خشک تر شد از غم و درد بیابانش
ای کاش میشد مرهمی باشی به امیدِ …
تسکین زخم کهنه و درد فراوانش
باید برای روزهای بعد کاری کرد
این روزها به تار مو بند است ایمانش
وقتی کسی تصمیم میگیرد،کم باشد
یعنی فراهم بوده و هم هست امکانش
لعنت به تهران* بدون تو به آزادی
لعنت به هرجا رفته ام خورده به زندانش
صحرا به صحرا گشته ام اما نشانی نیست
از ابرهای بی قرار و شهر بارانش !
من دشت حاصلخیز و خاک تازه ای بودم
باید کسی کاری کند حالا به جبرانش

* کاشان

#سجاد_صادقی

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا