🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
طعمه ی خویشم و در رهگذر از کوچه ی دور
خسته از همهمه ی باد , در این محبس کور
مثل خاری که بیفتد به دل حلقه ی باد
چرخ پیچید و بیفکند مرا تا لب گور
سرم از دغدغه ی سود ندارد آرام
آب می بینم و دشتی پُر از آتش و هور
در همان لحظه که دل میل پریدن دارد
خواهشی موج زند , بال گشاید تا دور
نیست امید که دل سوخته ام از امیال
چه کنم , تا بکجا , چشم بدوزم چون مور
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
اسفند 11, 1401
سلام دوست شاعرم
عالی ست
آفرین
در پناه خدا 🌱👌👌👌👌👌👌🌱
پاسخ
اسفند 11, 1401
سلام و سپاس از محضرتان
از برکت راهنمائیها جنابعالی و دوستان بنده نواز میسر شده است
ممنونم
پاسخ
بستن فرم