🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
قسمت آخر طنز گل … نشد
از کتاب تلخِ شیرین
آخرش اين بار هم ما باختيم
جِرزني كرده، بر آنها تاختيم
جاي شيريني، به ما حلوا رسيد
چند كيلوهم «اگر – امّا» رسيد
اين گذشت و روزهايي آبكي
پشت هم رفتند هِي حيوانكي
بل بله، پايان گرفت آن انتظار
باز، ما مانديم و عشقِ افتخار
روز، شب شد. فوتبال آغاز شد
باز هم دروازهي ما باز شد
چشمها، دلها، قدمها بيقرار
سومين گل هم به سوي ما نثار
روز و شب رفت و دلم آشوب بود
آرزويش يك گل از محبوب بود
واي! به به! يك گل ميمون رسيد
در رگم انگار قدري خون رسيد
بعد يادم آمد: اين گل، گل نبود
من گلِ فوتبال خواهم زود زود
باز، لج كردم. كمي كج شد فكم
صافيان! شرمنده، پر از برفكام
عقل، آنجا بود. قلبش درد داشت
آرزوي ديدن يك مرد داشت
عقل، خود را خورد و گفتش با شكيب:
بازي است امشب هوادار نجيب!
بازي اما مثل آن بازي نبود
اين كه توپي را بياندازي، نبود
قسمت انديشه، بيدروازه بان
ماند و، چشماني گرفتندش نشان
چند باري تيم ما، گل، نوش كرد
تا كه نام تيم را «گلنوش» كرد
نخ نما شد تورِ سمتِ تيمِ ما
تا نماند از تيم ما جز «ميم» ما
عاقبت، يك حمله از ما، در گرفت
اين دل بيچاره، شور از سرگرفت
غُلغُله، قُل قُل، همه گفتيم: «گل»
گل ولي گل برخودي بود اي تپل!
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
مرداد 5, 1398
سلام
استاد رضاپور ارجمند
دستمریزاد
🌈🍃🌸🌿🌈
پاسخ
مرداد 5, 1398
سلام و احترام و سپاس
جناب بایبوردی بزرگوار🌈🍃🌸🌿🌈🌹
پاسخ
مرداد 5, 1398
سلام و احترام
طنز های طنازانه می سرایید
لذت بردم از شعر قشنگتان استاد رضاپور گرامی
درود بر شما
سر بلند باشید به مهر
💐💐💐🌿🙏🌷🌺❤️💐
پاسخ
مرداد 5, 1398
سلام و احترام
مشتاق دیدارتان … .
سپاس فراوان💐💐💐🌿🙏🌷🌺❤️💐🌈
پاسخ
مرداد 5, 1398
درود بر استاد مسلم سخن و ادبیات.
آفرین
دلمریزاد
پاسخ
مرداد 6, 1398
درود و سپاس فراوان
پاسخ
بستن فرم