🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۱/۱۱/۱۵ |
| تعداد شعر: | 80 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۲/۰۹/۲۶ |
ماه را
به تماشای چشمانت آوردم
آویختم به حریر زلفانت هزار ستاره
تنها به کلبهٔ دلت
شبم خوابِ شیرین می دید
دیگر
من بودم و تو
که دنیای من بودی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
سلام اول از سارا بگویم که نام خواهر من نیز هست و از جانب ایشان
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب سپاسگزارم
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب امیدوارم حالتون خوب باشه و قطعآ انسان در سختی آفریده شده ممنونم بابت
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام مانا جان بزرگواری شما برایمان مسجل است اگر بعید می دانید پس احتمالا اشکال از حقیر
بهمن 17, 1401
سلام و درود
خیرمقدم🌹
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
بهمن 17, 1401
بسیار سپاس از مهرتان استاد ارجمندم
پاسخ
بهمن 17, 1401
سلام و درود و خدا قوت
پاسخ
بهمن 17, 1401
بسیار سپاس از لطفتان استاد ارجمندم
پاسخ
بهمن 17, 1401
حالِ ماهِ تماشاخانهٔ چشمانت
سپیدِ سپید
پلکِ ستاره
پلکان پلکان
بالا می‌رود از پلهٔ گیسویت
کیستی راهِ شیری
سرِ پیری
دلبستهٔ توست؟
اقرار از انکار گذشته است!
پاسخ
بهمن 17, 1401
بسیار سپاس از مهرتان گرانمایه
پاسخ
بستن فرم