🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عجب!

(ثبت: 267535) بهمن 16, 1402 

 

دیوانه یک دختر گلگونه و مستم
من شاعرِ مرتد شده ای باده پرستم
مستی به لبُ ، می به برُ ، جام به دستم
«هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه!»

ما لیلی و مجنون شده…مشهورِ زمانه
فارغ ز جهان، کام بگیریم به شبانه
دیوانه یک چشم و دو ابروی کرانه
«هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه!»

ما سرّ فجیعی که شود فاش زمانی
یا ناله کنان غرق عرق مستِ دکانی
در خلوت خود مست کنیم، باده فشانی
«هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه!»

ما تیشه فرهاد و یا مستیِ مجنون
گه مست رها گشته و یا گریه کنیم خون
توصیف شویم آدم بی پرده ی داغون
«هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه!»

ما حاصل یک مستی و یک بوسه نابیم
یا «بسمِ خدا»گشته و آغاز ثوابیم
آری که شما خوب، و ما حاصل خوابیم
«هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه!»

من گریه مرتد شده ی مادرِ خواری
یا مست ترک های لبِ کودک کاری
من ناقص و معیوب و کمم، شایدم عاری
«هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه!»

#تضمین شعر یکی از دوستان عزیز

,

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا