🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۱/۱۱/۲۳ |
| تعداد شعر: | 13 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۱۶ |
چه ها با من نمودی… کین چنین زارم؟
که حتی آینه دیدم، لبانش را که بیزارم
نبودم من چونین حالی و سرمست طفولیت
کنون در برهه ی بیستم، ولی چهل بُرده افسارم
طلب کردم طفولی را ؛صدای موی پیر آمد
سفیدم کرده ای اکنون…چه میگردی پی زارم
چه ها با خودکنندمستان!مگر مستی چونان باشد؟
که هر جا مینشینم من، یکی رسوایِ بیمارم
میان آهوان ،خود جستجو کردم ،کسی یابم
گمان چیزی زمن بردند، غزالِ پایِ کفتارم
میان هرج و مرج و ساقر و ساقی سوالی شد
گَله گم گشته یا کس برده چوپانو سگِ کارم؟!
اگر دنیا همین باشدو باشد روزگاری از پس دنیا
فروشی گر کسی دارد«فقط تا سی خریدارم»
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم