🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دلبرِ لجبازِ تو کاری به دستت داد و رفت
عینکِ کوری به دستِ چشم مستت داد و رفت
بی خبر از خویش بودی ، عشقِ دامنگیرِ تو
ننگِ رسوایی به نفس خود پرستت داد و رفت
سادگی از حد معمول و خرد ورزی گذشت
نازنینت با خیانت نازِ شستت داد و رفت
شعر خواند و قصه ها پرداخت با الفاظ تر
رنگِ شیادی به هر چه بود و هستت داد و رفت
دیر فهمید ی ، هر آنچه داشتی راحت گرفت
با گدایانِ سرکوچه نشستت داد و رفت
چون زمان بگذشت آه و ناله کردن نارواست
خام بودی خواب بودی جام پستت داد و رفت
قهرمانت گفت، بادت کرد تا دادت به باد
زشت بود اما به زیبایی شکستت داد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
آبان 20, 1394
سادگی از حد معمول و خرد ورزی گذشت
نازنینت با خیانت نازِ شستت داد و رفت
سلام و عرض ادب و احترام
مانند همیشه بسیار عالی بود و تأمل برانگیز
لذت بردم
درود بر شما
پاسخ
آبان 23, 1394
سلام و درود سپاس بی نهایت از بذ ل محبت مستمر و ارزشمند شما بانوی بزر گوار متشکرم عزیز و بر فراز باشی
پاسخ
آبان 20, 1394
چون زمان بگذشت آه و ناله کردن نارواست
خام بودی خواب بودی جام پستت داد و رفت
قهرمانت گفت، بادت کرد تا دادت به باد
زشت بود اما به زیبایی شکستت داد و رفت
با سلام و درود بی حد
غزلی فاخر و هشداری عالی بود برا ی آنان که هنوز در دام بیماران اسیر نشده اند…
در پناه حق شاد زی………………………………………………………………………………………………………………
پاسخ
آبان 23, 1394
سلام و سپاس استادی و سروری شما بر مسجل است ماه اسمان خراسان تابندگیت بی خسوف باد
پاسخ
آبان 22, 1394
سلام
و درود بیکران استاد عزیزم
پاسخ
آبان 23, 1394
سر فراز و بر فراز و موفق و موید و منصور به کام باشی عزیز
پاسخ
بهمن 20, 1394
درود و دست مریزاد استاد!
پاسخ
بستن فرم